به گزارش ملکان – سمانه اسلامی ورکی
نسل بتا در دنیایی متولد میشود که فناوریهای پیشرفته مانند هوش مصنوعی و اینترنت اشیا به طور گستردهای در زندگی روزمره وجود دارند. این نسل از همان ابتدا با این فناوریها آشنا خواهد بود و انتظار میرود که توانایی بالایی در استفاده از آنها داشته باشد.
پیشبینی میشود که طریق اینترنت و منابع دیجیتال الهامبخش و منبع اصلی آموزش این نسل باشد. این نسل احتمالاً نسبت به مسائل اجتماعی و زیستمحیطی حساستر خواهد بود.
نسلهای آلفا و زد به ترتیب دو نسل پیش از نسل بتا هستند.
تصور کنید دنیایی که در آن، هر کودک از لحظه تولد با دسترسی به دنیای دیجیتال، هوش مصنوعی و دنیای متاورس بزرگ میشود. این دقیقا همان چیزی است که نسل بتا، اولین نسل قرن بیستویکم، تجربه خواهد کرد. سال ۲۰۲۵، هنگامی که این نسل وارد دنیای ما میشود، فناوریهای پیشرفته دیگر صرفا ابزارهایی برای زندگی نیستند، بلکه بخشی جداییناپذیر از هویت و ذات آنها خواهند بود.
نسل بتا در دنیایی رشد میکند که مرزهای فیزیکی و دیجیتال درهم آمیخته وهرتعامل انسانی دربستر اینترنت وهوشمصنوعی شکل میگیرد. این دنیای نوین، درکنار فرصتهای شگفتانگیز،باچالشهای جدی نیزمواجه است.نسل بتانهتنها باید با تکنولوژیهای پیچیده سازگار شود، بلکه باید برای حفظ هویتهای انسانی و فرهنگی خود در این دنیای دیجیتال و همیشه در حال تغییر نیز تلاش کند.
از زمانی که اولین گوشیهای هوشمند وارد زندگی بشر شدند،جهان به طرز شگرفی تغییر کرد و نسلی به نام «نسل زد» پا به میدان گذاشت.حالا،درسال۲۰۲۵، نسلی جدید به نام «نسل بتا» درحال تولد است که با تحولات حیرتانگیز دنیای دیجیتال و تکنولوژیهای نوین پا به عرصه جهان میگذارد.این نسل نهتنهادر دنیای آنلاین رشد میکند، بلکه بهعنوان نخستین نسل تماما دیجیتال و هوشمند، از همان لحظه تولد با دنیای متصل به اینترنت، هوشمصنوعی و واقعیتهای مجازی آشنا خواهد شد. نسل بتا در دنیای در حال تحول امروز، دنیای جدیدی از روابط، آموزش و کار را تجربه خواهد کرد که میتواند مسیری متفاوت و هیجانانگیز را در تاریخ بشریت رقم بزند.
اما آیا این تغییرات بزرگ، تهدیدی برای انسانیت و فرهنگهای قدیمی است یا فرصتی برای ساختن آیندهای بهتر؟
نسل بتا: فرصتی نو یا چالشی بزرگ؟
نسل بتا، متولدین دهههای آینده، در دنیایی کاملاً متفاوت از نسلهای پیشین رشد خواهند کرد. دنیایی که فناوریهای نوین، به ویژه هوش مصنوعی، نقش محوری در آن ایفا میکنند. این نسل، از یک سو با فرصتهای بینظیری برای یادگیری، ارتباط و نوآوری روبرو است و از سوی دیگر، با چالشهای پیچیدهای مانند تغییرات در هویت فردی و اجتماعی، روابط انسانی و سلامت روان مواجه خواهد شد.
دکتر علیرضا شریفییزدی، جامعهشناس و روانشناس اجتماعی، در این خصوص معتقد است که فناوری به خودی خود نه تهدید است و نه فرصت، بلکه ابزاری است که نحوه استفاده از آن تعیینکننده نتایج آن است. وی با اشاره به رشد سریع فناوری و عدم آمادگی کافی جامعه برای مواجهه با آن، هشدار میدهد که اگر به روند کنونی ادامه دهیم، مشکلات آینده بسیار پیچیدهتر از چالشهای کنونی خواهد بود . اما اگر به روندی که در ۲۰ تا ۳۰ سال گذشته پیشرفتهایم ادامه دهیم، بدون تردید مشکلات آینده از چالشهایی که امروز با آنها مواجهیم بیشتر خواهد بود. وی میافزاید: متاسفانه ما سالهاست که با یک شیوه مدیریتی در حوزه مسائل فرهنگی مواجه هستیم که دو وجه بارز دارد: عدم شناخت و درک موقعیت توسط تصمیمگیران فرهنگی و نگاه منفعلانه به موضوعات؛ یعنی مسئولان فرهنگی مینشینند تا مشکلی پیش بیاید و بعد برای آن چاره اندیشی کنند و درواقع چیزی بهنام آیندهپژوهی و درک شرایط وجود ندارد.
مسیر گذشته راه به جایی ندارد
شریفییزدی ادامه میدهد: اگر ما یاد بگیریم افراد کارآمد و نخبگان را در رأس امور فرهنگی بگذاریم و دایره گزینش را وسیعتر کنیم شک نکنید جزو کشورهایی هستیم که به لحاظ نیروی انسانی و امکانات اولیه و خام بهخوبی میتوانیم از هوشمصنوعی و ابزارهای تکنولوژی استفاده و فرهنگ قدیمی خود را جهت ماندگاری تقویت کنیم. اما اگر قرار باشد همان مسیر گذشته را برویم، بازنده این قضیه فرهنگ سنتی و ملی ما، صرفا بهدلیل تنگنظری در حوزه گزینشها بهدلیل بیسوادان مدرکدار، تکنولوژی خودش را به گونهای تحمیل میکند که خیلی از مسائلی که اکنون برای ما دغدغه است به لطیفهای در آینده تبدیل میشود.
این جامعهشناس میگوید: نسل بتا چون در نسل هوشمصنوعی مقیم است، آن را بهعنوان یک امر طبیعی و عادی میپندارد درحالیکه نسل زد و پیش از آن یقینا نوع دیگری به این تکنولوژی نگاه میکنند، چراکه نسلهای گذشته امکانات نسل بتا را از ابتدا نداشتهاند و به آن مهاجرت کردهاند. بنابراین اگر ما نظام آموزشوپرورشمان را بهروز کنیم و تغییر دهیم نسل بتا خیلی بهتر و دقیقتر میتواند از ابزارهای جدید برای توسعه و پیشرفت و بالندگی فرهنگ سنتی استفاده کند.
به گفته شریفییزدی، فرهنگ یک امر ایستا نیست و ویژگی بارز آن پویایی است؛ به این معنا که فرهنگ میرایی و زایش دارد. وی میگوید: ما اگر از امکانات درست استفاده کنیم همان فرهنگ غنیای که هزاران سال در کشور ما ماندگار شده، میتواند بالنده باقی بماند، امااگرنتوانیم بهدرستی از ابزارها و امکانات جدید استفاده کنیم باید منتظر باشیم تا فرهنگهای دیگر از طریق هوشمصنوعی، فضای دیجیتال و شبکههای اجتماعی خودشان رابه ما تحمیل کنند و یک فاصله عمیق بین نسل جدید وفرهنگ بالنده گذشته ایجاد شود.
آموزش سواد رسانهای به کودکان
آموزش سواد رسانهای به کودکان از اهمیت زیادی برخوردار است، زیرا آنها در دنیای دیجیتال و رسانههای متنوع رشد میکنند. هدف از این آموزش، توانمندسازی کودکان برای استفاده آگاهانه و مسئولانه از رسانهها و افزایش توانایی تجزیه و تحلیل اطلاعات دریافتی است.
در این راستا، ابتدا باید به کودکان آموزش داده شودکه رسانهها نهتنها وسیلهای برای سرگرمی، بلکه ابزاری برای انتقال اطلاعات، تبلیغات و نظرات مختلف هستند.یکی از روشهای مؤثر برای آموزش سواد رسانهای به کودکان،استفاده از محتوای ساده و مناسب با سن آنهاست. این محتوا باید شامل نمونههایی از رسانههای مختلف باشد، ازجمله تلویزیون، اینترنت، شبکههای اجتماعی، بازیهای ویدئویی و حتی تبلیغات.
مربیان و والدین باید به کودکان نشان دهند که چگونه اطلاعات در این رسانهها تولید و منتشر میشود و چگونه میتوانند آنها را ارزیابی کنند. در مرحله بعد، باید کودکان را با مفاهیم مهمی مانند فریبهای رسانهای، تبلیغات مخفی و دستکاری اطلاعات آشنا کرد. آنها باید یاد بگیرند که در دنیای رسانهای، همیشه هر چیزی که میبینند یا میخوانند درست و بدون تعصب نیست. آموزش درک تفاوت بین واقعیت و تخیل و تشخیص اخبار جعلی، از مهارتهای اساسی است که باید به کودکان آموزش داده شود. همچنین، باید به کودکان آموزش داده شود که چطور از رسانهها بهطور ایمن استفاده کنند. این شامل یادگیری در مورد حفظ حریم خصوصی، امنیت آنلاین و نحوه برخورد با خطرات احتمالی در فضای مجازی است. در نهایت، با تمرینهای مستمر و گفتوگوهای منظم درباره تجربیات رسانهای، میتوان کودکان را به مصرفکنندگان هوشمند وآگاه رسانه تبدیل کرد.