این در حالی است که تنها دو روز پیش، همسر این هنرمند در گفتوگویی کوتاه، از سلامت او خبر داده بود و همین موضوع، شوک این خبر را دوچندان کرد. مرگ فرشچیان نه تنها پایان حیات جسمانی یک هنرمند برجسته، که فرجام یک دوره باشکوه از تاریخ هنر ایران است؛ دورهای که او با آثار خود معنا بخشید.
از اصفهان تا نیویورک؛ مسیر پرفرازونشیب یک زندگی هنری
محمود فرشچیان سال ۱۳۰۸ در اصفهان، شهری که قرنها گهواره هنر ایران بود، به دنیا آمد. کودکی و نوجوانی او در میان نقش و نگارهای کاشی، طاقنماهای مسجد جامع، و رنگ و بوی بازار هنرمندان سپری شد. به گفته خودش، نخستین جرقههای عشق به نقاشی را در کارگاههای کوچک نگارگران بازار اصفهان دید؛ جایی که قلممو، رنگ و بوی کاغذ آهارمهره او را جادو میکرد.
فرشچیان پس از گذراندن دورههای مقدماتی هنر، نزد استادان بزرگی چون عیسی بهادری آموزش دید و خیلی زود استعدادش به چشم آمد. او بعدها برای تکمیل دانش خود به آکادمی هنرهای زیبای وین رفت و با شیوههای نوین نقاشی و طراحی آشنا شد. این تلفیق آموزههای سنتی و مدرن، بعدها به یکی از شاخصههای سبک او بدل شد.
مینیاتور معنوی؛ زبان بیکلامی که جهان فهمید
فرشچیان، نگارگری را از سطح یک هنر تزئینی صرف، به مرتبهای از بیان عرفانی و فلسفی رساند. در آثار او، فیگورها زندهاند، فضاها شناورند و رنگها روح دارند. تابلوهایی چون عصر عاشورا، پنجمین روز آفرینش، حضرت علی (ع) در جنگ خندق و کعبه عشق، تنها نقاشی نیستند؛ روایتهای تصویریاند که بیننده را درگیر مکاشفهای درونی میکنند.
ویژگی بارز آثار فرشچیان، ترکیب مهارت حیرتانگیز در طراحی با انتخاب رنگهای درخشان و فضاسازی سیال است. او به فرمهایی از پویایی رسید که مینیاتور سنتی کمتر تجربه کرده بود. از این رو، نهتنها در ایران، که در موزهها و گالریهای معتبر جهان نیز آثارش تحسین شد. موزه متروپولیتن نیویورک و کتابخانه کنگره آمریکا بخشی از آثار او را در مجموعه دائمی خود نگهداری میکنند.
آفرینش در قابهای مقدس
یکی از عرصههایی که نام فرشچیان را در حافظه عمومی ایرانیان جاودانه کرد، خلق آثار مذهبی بود. طراحی ضریح مطهر امام رضا(ع)، درِ ورودی حرم حضرت معصومه(س)، و نگارگریهای ویژه قرآن کریم و مفاتیحالجنان، تنها بخشی از کارنامه مذهبی اوست. او خود میگفت: «هنر باید روح را بالا بکشد، نه اینکه آن را به زمین بدوزد.»
اگرچه فرشچیان بخش زیادی از زندگی هنری خود را در خارج از ایران گذراند، اما همواره در تربیت نسل تازه هنرمندان نقش داشت. کارگاههای آموزشی او، چه در تهران و چه در نیوجرسی، محل پرورش نگارگرانی شد که هر یک امروز صاحب سبک هستند. شاگردانش معتقدند که او بیش از تکنیک، روح جستجوگر و وسواس هنری را به آنها آموخت.
واکنشها به درگذشت استاد
خبر درگذشت استاد، موجی از واکنشهای احساسی را در میان هنرمندان، مسئولان فرهنگی و مردم بهدنبال داشت:
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی: «محمود فرشچیان، سفیر اصیل هنر ایرانی در جهان بود. آثار او، زبان مشترکی میان فرهنگها ساخت و پیامآور صلح و معنویت بود.»
معاون هنری وزارت فرهنگ: «فرشچیان با تلفیق سنت و نوآوری، مکتبی نو در نگارگری بنیان گذاشت که تا دههها الهامبخش خواهد بود.»
حسامالدین سراج: «قلمموی استاد، همچون تارهای سهتار، نغمههای آسمانی را به تصویر میکشید.»
بهروز غریبپور: «فرشچیان ثابت کرد که مینیاتور میتواند معاصر باشد و همچنان ریشه در سنت داشته باشد.»
آیدین آغداشلو: «او به مینیاتور زندگی تازهای بخشید و به ما آموخت که میراث گذشته را با نگاه امروز بازخوانی کنیم.»
اسرافیل شیرچی، خوشنویس: «همراهی قلم و خط در آثارش، جلوهای از وحدت هنرهای ایرانی بود.
محمد محمدی: فرشچیان حلقه وصل نسلها در هنر ایرانی بود.
در همین ارتباط، محمد محمدی، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی، با صدور پیامی، درگذشت استاد محمود فرشچیان را ضایعهای جبرانناپذیر برای فرهنگ و هنر کشور دانست و گفت: «استاد فرشچیان هنرمندی بود که نهتنها در مرزهای ایران، بلکه در عرصه بینالمللی، پرچمدار اصالت و شکوه هنر ایرانی شد. آثار او، حلقه وصل نسلهای مختلف نگارگری بود؛ از سنتهای کهن تا بیان معاصر. فرشچیان با ظرافتی مثالزدنی، پیامهای عرفانی و انسانی را در قالب رنگ و خط به جهانیان عرضه کرد. بیتردید فقدان این استاد بزرگ، خلأیی عمیق در میان هنرمندان و علاقهمندان هنر ایجاد خواهد کرد، اما میراث ارزشمندش تا همیشه الهامبخش باقی میماند.»
به گفته خانواده استاد، پیکر او طی روزهای آینده در تهران و سپس اصفهان، زادگاهش، تشییع خواهد شد. مراسم وداع با حضور شاگردان، دوستداران و چهرههای فرهنگی و هنری برگزار میشود. بسیاری از گالریها و موزهها نیز اعلام کردهاند که به احترام این هنرمند، بخشی از آثارش را در نمایشگاههای ویژه به نمایش خواهند گذاشت.
با درگذشت فرشچیان، یک نسل از نگارگری ایرانی به خاطرهها پیوست، اما آثار او همچنان زندهاند؛ بر دیوار موزهها، در کتابها، بر جلد قرآنها و حتی در ذهن و دل کسانی که با نگاه به تابلوهایش به آرامشی عمیق رسیدهاند. او بارها گفته بود: «هنر باید از دل برآید تا بر دل بنشیند.» و شاید راز ماندگاری آثارش در همین جمله نهفته باشد.
امروز، هنر ایران یکی از ستارگان درخشان خود را بدرقه میکند، اما نور او خاموش نخواهد شد. قلمموهایی که در دست او به جادوییترین شکل میرقصیدند، حالا در دست شاگردان و دوستدارانش ادامه خواهند داد. محمود فرشچیان رفته است، اما جهانی که با رنگ و نقش ساخته، همچنان پابرجاست.
- نویسنده : سمانه اسلامی