سید سنگدهی
سنگری که این روزها زیر آوار انتظارات متضاد، چالشهای مالی و گسلهای فرهنگی، بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازتعریف، ترمیم و حمایت است. در مازندران نیز، نشانههای این فروپاشی آرام در آمارها، نگرانیها و سخنان مسئولان هویداست؛ از جمله در سخنان صریح امالبنین محمدی، مدیرکل امور بانوان و خانواده مازندران، که با نگاهی فراتر از کلیشههای اداری، روایتگر چالشهایی عمیق و چندوجهی از وضعیت خانواده و زنان استان است.
محمدی در نشست خبری هفته ملی ازدواج، آشکارا از ضرورت ترویج «ازدواج آسان» سخن گفت، اما در همان حال تاکید کرد که تحقق این امر نه در شعار که در عمل، نیازمند همگرایی گسترده در سطوح مختلف است: «دستگاههای مختلف برای تحقق این هدف پای کار هستند، اما این کافی نیست. ما باید در حوزههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیز گامهای جدیتری برداریم.»
این سخنان از زنی میآید که برخلاف بسیاری از مدیران، ازدواج را نه صرفاً یک مناسبت تقویمی، بلکه بهعنوان مسئلهای راهبردی در حکمرانی جمعیت میبیند. او از شکافها و گسستهای رفتاری، فاصله میان نسلها و شکستهای مکرر ازدواج در جامعه میگوید و صادقانه میپذیرد که «ازدواجهای ناموفق زیاد شده، و این روی روحیه جوانان ما تأثیر منفی گذاشته است.»
مهارتهای گمشده در مسیر ازدواج
یکی از تأکیدات مهم محمدی، کمبود «مهارتهای زندگی» در نسل جوان است. به باور او، بخشی از بحران ازدواج نه از کمبود سرمایه اقتصادی، که از فقر سرمایه فرهنگی و رفتاری ناشی میشود: «بچههای ما باید مهارتهای ارتباطی، مهارتهای زندگی، مدیریت مالی و مسئولیتپذیری را قبل از ازدواج یاد بگیرند.»
او در این زمینه به طرح «نماد» اشاره میکند؛ طرحی که اگرچه هنوز جایگاه شایستهای در نظام آموزش رسمی پیدا نکرده، اما از دید محمدی میتواند سنگبنای آموزش مهارتهای بنیادین در خانوادهها باشد.
محمدی از معضلی دیگر پرده برمیدارد که اغلب در لایههای زیرین پنهان میماند: تأثیرات زیانبار فضای مجازی بر سبک زندگی. وی معتقد است «سطح انتظار جامعه به دلیل بزرگنماییهای رسانهای، از واقعیت فاصله گرفته است و همین امر نارضایتیها و احساس ناکامی را افزایش داده است.»
این جمله شاید خلاصهای از گره کور سبک زندگی امروز باشد؛ جایی که بسیاری از جوانان، با تصویری اغراقآمیز از خوشبختی و رفاه، در تله مقایسه و رقابت بیپایان گرفتار شدهاند
درحالی که آمارها از عبور میانگین سن ازدواج مردان در مازندران از ۳۰ سال خبر میدهند، محمدی میگوید این فقط یک عدد نیست، بلکه نشانهای از یک بحران پنهان است؛ بحرانی که فراتر از کودکهمسری، این بار با عنوان «کهنسالی والدگری» ظهور یافته است. از نظر او، بالا رفتن سن ازدواج به معنای کاهش زمان فرزندآوری، اختلاف نسلی بیشتر میان والدین و فرزندان، و در نهایت کاهش کیفیت پیوندهای عاطفی در خانوادههاست.
یکی از نکات کلیدی در سخنان محمدی، فاصله آشکار میان نسل جدید و ساختارهای مدیریتی است. او با صراحت میگوید: «نسل جدید بسیار باهوش، اقتصادی و توسعهیافته هستند، اما ما از آنها فاصله گرفتهایم. باید خودمان را به آنها نزدیک کنیم.»
این نگاه واقعبینانه، تلنگری به دستگاههای رسمی کشور است که اغلب جوانان را تنها به چشم «مسئله» میبینند، نه بهعنوان «راهحل». رویکرد محمدی اینجاست که تمایز خود را نشان میدهد؛ او بر گفتوگو با نسل جدید تأکید دارد، نه داوری یا تجویزهای کلیشهای.
در میان همه مسائل مطرحشده، اشاره او به «کاهش سن مصرف دخانیات در میان دختران» از جمله موضوعاتیست که کمتر در سطح مدیران استانی شنیده میشود. به باور محمدی، این پدیده یک زنگ خطر فرهنگی است که باید از سنین مدرسه، با آموزش هدفمند و نهی هوشمندانه، به آن پاسخ داد.
هزینههای بالای مشاوره، یکی دیگر از موانع مهم در راه سلامت روان خانوادههاست که محمدی به آن اشاره میکند. او از طرحهایی برای افزایش دسترسی به خدمات مشاورهای خبر میدهد و میگوید: «هزینهها بالاست و بسیاری از افراد امکان دریافت مشاوره ندارند. ما در حال پیگیری راهکارهایی برای بهبود این وضعیت هستیم.»
واگذاری زمین؛ آرزویی دور از دسترس؟
قانون تشویقی واگذاری زمین به خانوادههای دارای فرزند، گرچه در دیگر استانها با اجرای عملی همراه بوده، در مازندران با موانعی جدی روبهروست. محمدی در اینباره شفاف سخن میگوید: «قیمت بالای زمین و محدودیتهای جغرافیایی در استان ما، اجرای این قانون را با چالش مواجه کرده است.
اما با پیگیری استاندار، به دنبال راهکاری برای تسریع و تسهیل در اجرای آن هستیم.»
امالبنین محمدی از معدود مدیرانیست که به جای پنهان کردن مشکلات زیر آمارها، آنها را بر زبان میآورد و از آن مهمتر، برای رفعشان پیشنهاد عملی دارد. او زنان و خانواده را «ستونهای پایداری اجتماعی» میداند و نه «مصرفکنندگان خدمات». چنین نگاهی، اگر در بدنه مدیریتی مازندران و کشور تکثیر شود، شاید بتوان به ترمیم تدریجی بنیان خانواده ایرانی امیدوار بود.
- نویسنده : سید سنگدهی