خطایی که به آسمان سیلی میزند، خاک را میسوزاند و ریههای ساکنان شهر و روستا را آزار میدهد: آتش زدن کاه و کلش.
گرچه بارها مسئولان هشدار دادهاند، قانونگذاران جرمانگاری کردهاند و رسانهها فریاد زدهاند، اما سوزاندن بقایای شالیزاری هنوز هم عادتی است که به سادگی از جان برنجکاران بیرون نمیرود. با وجود گزارشها، اطلاعیهها و حتی احکام قضایی، شعلههایی از آتش در دل شالیزارهای بابل، ساری، آمل، قائمشهر و دیگر مناطق مرکزی مازندران زبانه میکشد و هر بار، مجموعهای از پیامدهای زیستمحیطی، بهداشتی و اقتصادی را برجای میگذارد.
سوزاندن سودآور نیست؛ خسارتآور است
کارشناسان کشاورزی از سالها پیش نسبت به اثرات مخرب این اقدام هشدار دادهاند. عبدالرحمان عرفانی، پژوهشگر ارشد حوزه کشاورزی میگوید: «آتش زدن کاه و کلش بهمعنای سوزاندن خاک حاصلخیز است. این کار، نهتنها برای طبیعت، بلکه برای آینده خود کشاورزان هم زیانبار است. خاک ضعیف، هزینهبردار و وابسته به کود شیمیایی، ثمره این اشتباه تکراری است.»
وی با اشاره به اینکه کاه و کلش دشمن خاک نیست، بلکه تغذیه طبیعی آن است، تصریح میکند: «نه تنها برای کشت دوم، بلکه حتی در صورت عدم کشت، کشاورز میتواند بقایا را در مزرعه باقی بگذارد تا پوسیده و خاک را غنیتر کند.»
در روزهای اخیر، عبور از جادههای بینشهری مازندران دشوارتر شده است؛ مه دود غلیظ، سوزش چشم، بوی تند خاکستر و تنگی نفس، تنها گوشهای از مشکلاتیست که مردم هر ساله در چنین فصلی تجربه میکنند.
افزایش تصادف در جادهها، آلودگی هوا، اختلال در تنفس سالمندان و کودکان و انتشار ذرات معلق خطرناک از جمله تبعات آتشزنیهای گسترده در شالیزارهاست.
قانون چه میگوید؟
براساس ماده ۳۰ آئیننامه اجرایی قانون مدیریت پسماند، سوزاندن هرگونه پسماند در محیط باز ممنوع است. همچنین مطابق ماده ۲۰ قانون هوای پاک، آتش زدن بقایای گیاهی پس از برداشت محصول جرم محسوب میشود و مرتکب آن، طبق ماده ۱۸ قانون مدیریت پسماند به جزای نقدی درجه ۶ محکوم خواهد شد.
محیط زیست مازندران میگوید سال گذشته ۷۰ کشاورز متخلف در شهرهای آمل، بابل، ساری و قائمشهر به دستگاه قضایی معرفی شدند. با این حال، تداوم این روند نشان میدهد که نه ترس از مجازات و نه آگاهیرسانی، هنوز نتوانسته این چرخه زیانبار را متوقف کند.
وقتی دام نیست، بقایا هم بیارزش میشوند
در گذشته، کاه و کلش شالیزار بهعنوان خوراک دام و بستری برای دامداری خانگی استفاده میشد. اما با از بین رفتن سبک زندگی سنتی و کمرنگ شدن دامداری روستایی، اکنون این بقایا برای بسیاری از کشاورزان تبدیل به “بار اضافی” شدهاند.
ماشینآلات کشاورزی جدید نیز ترکیب غیرقابل استفادهای از کاه و کلش را باقی میگذارند که حتی برای دام هم قابل مصرف نیست. اینجاست که چوب کبریت، سادهترین راه بهنظر میرسد!
برخی از کشاورزان برای انجام کشت دوم یا نشاکاری مجدد، بقایای شالیزار را به آتش میکشند. با این حال، عرفانی معتقد است این توجیه، نادرست است. او میگوید: «در روش سنتی پرورش ساقه یا “دونوچ”، کشاورز با هزینه کمتر، بدون آتش زدن و با بهرهوری بهتر میتواند کشت دوم انجام دهد.»
در این روش، شالی که از ریشه باقی مانده، مجدد تقویت میشود و برنج دوم تولید میکند. اما در روش نشاء مجدد، کشاورز مجبور است زمین را شخم زده، خزانهگیری و نشاکاری انجام دهد و برای این منظور، چارهای جز آتش زدن بقایا نمیبیند.
به گفته کارشناسان، تفاوت عملکرد میان این دو روش آنقدر نیست که ارزش هزینههای اضافی روش نشاکاری را داشته باشد. افزون بر آن، کشت دوم نشاکاری بیشتر با خطر کمآبی، آفات، سرمازدگی و هزینههای سنگین همراه است.
مقابله با بحران؛ از آموزش تا گشت شبانه
بابک مومنی، رئیس سازمان جهاد کشاورزی مازندران اعلام کرده است که گشتهای مشترک با همکاری محیط زیست برای شناسایی متخلفان به صورت شبانهروزی فعال شدهاند. وی همچنین از دهیاران و معتمدان محلی خواست تا برای ترک این عادت مخرب، با مردم گفتوگو کنند.
مومنی میگوید: «امروز دیگر همه کشاورزان به مضرات آتش زدن کاه و کلش آگاه هستند. آموزشهای ترویجی در روستاها برگزار شده و راهکارهای جایگزین نیز معرفی شدهاند، اما برای ترک عادت، نیاز به همراهی همگانی وجود دارد.»
و در پایان می گویم : تکرار خطا، نشانه ضعف در مدیریت و فرهنگسازی است. اگر امروز برای حفاظت از خاک، هوا و جان مردم چارهاندیشی نشود، فردا دیگر زمینی بارور برای کشت، هوایی برای تنفس، یا انگیزهای برای کشاورزی باقی نخواهد ماند
- نویسنده : سمانه اسلامی