سمانه اسلامیورکی
این تصویر، تنها روایت یک خیابان نیست؛ بلکه صحنهی تکراری در کوچهپسکوچههای اغلب شهرهای مازندران است. سگهایی که روزبهروز بیشتر میشوند، و مدیریتی که هنوز در واکنش مانده است.
در شهرهایی چون ساری، قائمشهر، بابل، آمل، نوشهر و حتی شهرهای کوچکتر مانند شیرگاه یا پلسفید، شهروندان مدام با معضل سگهای ولگرد دستوپنجه نرم میکنند.
آمار دقیقی از تعداد این سگها در دست نیست، اما مشاهدات میدانی حاکی از رشد تصاعدی این جمعیت طی دو سال اخیر است؛ تا جایی که حضور سگهای گروهی حتی در مراکز شهری و حاشیه بازارها نیز به امری عادی بدل شده.
خانم رضایی، شهروند قائمشهری، میگوید:صبح زود جرات نمیکنم بچهام رو تنها مدرسه بفرستم. خودم همراهش میرم چون سر کوچهمون همیشه چندتا سگ پرسه میزنن. حتی موتور و ماشین هم بهشون نزدیک شه، پارس میکنن.»
سگهای ولگرد فقط مسئلهای حیواندوستانه یا محیطزیستی نیستند، بلکه به بحرانی چندوجهی تبدیل شدهاند:خطر حمله مستقیم به انسانها ، افزایش گازگرفتگی و نیاز به واکسن هاری ، تهدید بهداشت عمومی با پخش زبالهها ، اخلال در حملونقل عمومی و تردد شبانه ، ایجاد ترس و اضطراب روانی، بهویژه در کودکان و سالمندان
دکتر «محمدرضا افشار»، دامپزشک و کارشناس کنترل بیماریهای مشترک، در گفتوگو با «نهضت شمال» میگوید:
سال گذشته، تنها در استان مازندران بیش از ۴۵۰۰ مورد گازگرفتگی سگ ثبت شد. این آمار بسیار نگرانکننده است. سیستم بهداشت ما هزینه سنگینی برای واکسیناسیون و درمان این موارد میپردازد.»
یکی از مشکلات اساسی در کنترل سگهای ولگرد، ابهام در مسئولیت قانونی است.
بر اساس آییننامههای موجود، شهرداریها موظف به جمعآوری و ساماندهی سگهای بلاصاحب هستند، اما عدم تخصیص بودجه کافی، نبود مراکز مناسب نگهداری، و کمبود نیروی متخصص باعث شده این وظیفه عملاً زمین بماند.
در عین حال، سازمان محیط زیست، دامپزشکی، بهداشت و حتی NGOهای حامی حیوانات نیز هرکدام دیدگاههای متفاوتی دارند که گاهی با یکدیگر در تضاد است
یک مسئول در شهرداری ساری ، به ما گفت:ما فقط دو نفر نیروی عملیاتی داریم برای جمعآوری سگهای ولگرد. اون هم با چه تجهیزات محدودی… مردم شکایت میکنن ولی ما هم دستمون بستهست. نه پناهگاه داریم، نه بودجه
رنج کودکان، آسیب سالمندان
در محلاتی چون اسلامآباد، نوبنیاد، جنوب پل تالار یا برخی مناطق شرق بابل، والدین بارها نسبت به تهدید سلامت روانی کودکان هشدار دادهاند. کودکی که هر روز با ترس از سگها از خانه بیرون میزند، در درازمدت ممکن است دچار اختلالات اضطرابی شود.
از سوی دیگر، برای سالمندان یا افراد کمتوان، حضور سگهای ولگرد برابر است با کاهش امکان تردد، انزوا، و حتی سقوط یا آسیب فیزیکی ناشی از ترس.
خانم علیاکبری، ساکن بابل، میگوید:مادرم از ترس سگها دیگه تنها نمیره مسجد. یهبار نزدیک بود با عصاش زمین بخوره وقتی یکی از سگها پارس کرد.»
شهرداریها چه میگویند؟
در گفتوگویی با شهردار یکی از شهرهای ساحلی مازندران، او تصریح کرد:ما مخالفتی با جمعآوری نداریم، اما دستگاههای بالادستی باید کمک کنن. فقط به ما گفتن سگ نکشید، پناه بدین؛ خب کجا؟ با چه پولی؟ با کدام امکانات؟ ما درگیر جمعآوری زباله، آبگرفتگی، آسفالت، و هزار کار دیگه هم هستیم.»
برخی شهرداریها مثل شهرداری آمل یا بابل در سال گذشته اقدام به احداث مرکز موقت نگهداری کردند اما با کمبود فضا، تغذیه و پرسنل مواجهاند. این مراکز نیز توان پاسخ به موج روزافزون سگها را ندارند.
حمایت حیوانات یا بیتوجهی به انسانها؟
سازمانهای مردمنهاد حامی حیوانات، در برابر برخی اقدامات خشن با سگها ایستادهاند؛ اما آنچه شهروندان میگویند، چیزی میان «دوگانهسازی خطرناک» است:
آیا نمیتوان هم حقوق حیوانات را حفظ کرد، و هم امنیت شهروندان را تأمین کرد؟
دکتر افشار در این زمینه معتقد است:نیاز به راهحلهای علمی داریم. مثلاً عقیمسازی گسترده، ساخت مراکز ایمن نگهداری، جلب مشارکت NGOها، و فرهنگسازی دوطرفه. مردم هم باید بدانن غذا دادن بیرویه به سگهای ولگرد باعث افزایش جمعیت میشه.»
راهکارها کداماند؟
۱. تدوین سند استانی مدیریت جمعیت سگهای ولگرد
۲. تأسیس مراکز عقیمسازی در تمام شهرهای استان
۳. همکاری میان شهرداری، دامپزشکی، و سازمان محیط زیست
۴. بودجه مشخص برای پناهگاههای دائمی
۵. آموزش عمومی به شهروندان برای رفتار صحیح با حیوانات خیابانی
مسئله سگهای ولگرد، معضلی ساده نیست. این مسئله، در همتنیدگی دردناکی از حقوق حیوانات، سلامت روان شهروندان، تهدید امنیت عمومی و ناکارآمدی مدیریتی را نشان میدهد.
در خیابانهای مازندران، جولان سگهای ولگرد، نشانهای از بیصاحب ماندن سیاستهای شهری است؛ گویی مسئولان، توپ را به زمین یکدیگر میاندازند، و شهروندان، قربانیان این بازی تکراریاند.
- نویسنده : سمانه اسلامی