تحلیل یک بحران زیستمحیطی با نگاهی به سیاستهای تفکیک زباله در استان
سمانه اسلامی ورکی
کوههای زباله در دل جنگلها، رهاسازی پسماند در حاشیه رودخانهها و دفن زباله در تالابها، تصویری آشنا اما دردناک از زیستبوم یکی از سرسبزترین استانهای کشور است.
حالا که نفس طبیعت به شماره افتاده، پرسش جدی این است: آیا تجربههای موفق در چند روستای مازندران میتواند الگویی برای خروج از بحران باشد، یا تنها زخمی است کوچک بر پیکری سراسر بیمار؟
از تولید روزانه ۴ هزار تن زباله تا دفن در دل طبیعت
مازندران روزانه به طور متوسط ۴ هزار تن زباله تولید میکند. این عدد در ایام پرتردد و پیک حضور مسافران، به حدود ۸ هزار تن در روز میرسد. یعنی هر مسافر، در کنار لذت از طبیعت شمال، سهمی در دفن زباله در دل جنگلهای هیرکانی دارد. متأسفانه هنوز بیش از ۸۰ درصد زبالهها در استان به صورت مختلط جمعآوری میشود و سرنوشت نهایی آنها، دفن در ۲۷ نقطه بحرانی از جمله سایتهای زباله عمارت آمل، انجیلسی بابل، چهاربیشه ساری، کلاکسر تنکابن و اطراف رودخانههای نوشهر و چالوس است.
در نبود کارخانههای مدرن زبالهسوز، مرکز بازیافت و تفکیک، کمپوست و دفن بهداشتی، زبالهها با بار میکروبی و بوی تعفن بالا، وارد خاک، آبهای زیرزمینی و رودخانهها میشوند؛ مسئلهای که مستقیماً به بحران سلامت عمومی، آلودگی منابع آبی، مرگ حیاتوحش و تهدید اقتصاد کشاورزی استان ختم میشود.
گام کوچکی که در ساری برداشته شد
شاید برای نخستینبار در سطح اجرایی، بارقههایی از امید در شهرستان ساری دیده شد. فرمانداری این شهرستان با اجرای طرح تفکیک زباله از مبدأ در ۵۱ روستا توانست قدمی قابل توجه بردارد. طبق آمار ارائهشده توسط فرماندار، میانگین هفتگی تولید زباله در این ۵۱ روستا از ۲۱۶ تن به ۱۵۷ تن کاهش یافته است؛ یعنی حدود ۶۰ تن کاهش در هفته، فقط با مشارکت شهروندان و اجرای ساده تفکیک اولیه.
اگر این روند به ۲۰۰ روستای دیگر تا پایان امسال تعمیم یابد، میتوان امید داشت سالانه حدود ۱۵ هزار تن زباله کمتر به سایتهای دفن وارد شود. این یعنی صرفهجویی در هزینههای جمعآوری، کاهش آلودگی، بهبود وضعیت بهداشت روستایی و ایجاد بستر برای اقتصاد سبز محلی.
اما آیا این موفقیت نقطه پایان بحران است؟ پاسخ منفی است. چرا که هنوز مراکز شهری، بهویژه ساری، بابل، آمل، قائمشهر، تنکابن و نوشهر در این چرخه بیبرنامه و بیحمایت رها شدهاند.
وقتی طرحهای زیستمحیطی قربانی روزمرگی میشوند
در حالی که روستاهای ساری در حال الگوسازی هستند، وضعیت مراکز شهری بهگونهای است که نه تنها تفکیکی صورت نمیگیرد، بلکه در برخی مناطق شهری، حتی سیستم جمعآوری منظم زباله نیز وجود ندارد. زبالهها در کنار سطلها، زمینهای بایر، کوچههای فرعی و حتی جلوی مدارس و بیمارستانها رها میشود.
شهرداریها عمدتاً دچار کمبود منابع، تجهیزات فرسوده، پیمانکاران ناکارآمد و نداشتن راهبرد مشخص برای «پسماند صفر» هستند. عدم اجرای طرحهای جمعآوری خشک و تر، نبود ایستگاههای بازیافت محلهای و بیتوجهی به مشارکت اجتماعی، زنجیره مدیریت زباله را در شهرها قطع کرده است.
بازیافت مردمی در نبود زیرساخت رسمی
در کنار تجربه دولتی ساری، شهرستان جویبار نمونهای از مشارکت خودجوش و اقتصاد مردمی در حوزه بازیافت است. طبق اظهارات فرماندار جویبار، بیش از ۱۰۰۰ شهروند این شهرستان به صورت غیررسمی در حوزه جمعآوری، خرید و فروش ضایعات فعالاند.
این افراد اغلب با حضور در محلهها و درب منازل، ضایعات کاغذ، پلاستیک و فلز را جمعآوری و به استانهای دیگر برای بازیافت منتقل میکنند. هرچند این اقدام به کاهش بار زباله کمک میکند، اما نبود ساماندهی، مکان مشخص، مجوز قانونی و نظارت بهداشتی، فعالیت آنها را در مرز آسیب اجتماعی و زیستمحیطی قرار داده است.
اگر دولت و مدیریت شهری بتوانند این ظرفیت مردمی را به شکل رسمی و سازمانیافته به خدمت بگیرند، نه تنها بخشی از مشکل زباله حل میشود، بلکه زمینه اشتغال سبز برای دهها خانواده فراهم خواهد شد.
چرا بحران زباله در مازندران هنوز پابرجاست؟
دلایل اصلی ادامه بحران زباله در مازندران را میتوان در چند محور خلاصه کرد:
فقدان برنامه استانی منسجم و یکپارچه مدیریت پسماند
نبود کارخانههای زبالهسوز، مرکز تفکیک، خط تولید کمپوست
ضعف جدی در فرهنگسازی و آموزش همگانی
غفلت از ظرفیت سرمایهگذاران بخش خصوصی
نبود ابزارهای تشویقی و تنبیهی برای شهروندان و گردشگران
سیاستهای پراکنده، جزیرهای و گاه متضاد در مدیریت شهری
این عوامل در کنار هم موجب شدهاند تا مازندران با وجود همه شعارهای زیستمحیطی، هنوز گرفتار الگوهای فرسوده و ناکارآمدی باشد که تنها زخمها را عمیقتر میکند.
چگونه میتوان مازندران را از زیر زباله نجات داد؟
اگر قرار است مازندران از وضعیت فعلی نجات پیدا کند، نیاز به یک «انقلاب سبز» در حوزه مدیریت پسماند داریم. این انقلاب باید از سه محور آغاز شود:
۱. تدوین سند جامع مدیریت پسماند استان با اولویت مناطق بحرانی و برنامهریزی ۵ ساله.
۲. تقویت مشارکت مردمی و خصوصیسازی هوشمند با حمایت از شرکتهای دانشبنیان و تعاونیهای بازیافت.
۳. ایجاد زیرساختهای مدرن نظیر زبالهسوزهای استاندارد، کارخانههای کمپوست، سامانههای هوشمند تفکیک و اپلیکیشنهای مدیریت زباله خانگی.
همچنین باید رسانهها، مدارس، دانشگاهها و حتی مراکز مذهبی به میدان بیایند و فرهنگ «مسئولیتپذیری زیستمحیطی» را ترویج کنند.
مازندران امروز در نقطه عطفی از تاریخ زیستمحیطی خود ایستاده است. اگر همین امروز برای اصلاح وضعیت پسماند تصمیمگیری نشود، فردا ممکن است برای نجات خاک، آب و هوا بسیار دیر باشد. اقدامات امیدوارکننده در روستاهای ساری و مشارکت مردمی در جویبار، تنها جرقههایی در تاریکیاند. راه نجات، از جاده عزم، خرد و تدبیر میگذرد.
باید امید داشت، اما نه با سکوت، بلکه با اقدام
- نویسنده : سمانه اسلامی