سمانه اسلامی ورکی
تصمیمی که در ظاهر با نیت صرفهجویی در مصرف برق و کمک به استراحت شهروندان اتخاذ شد، اما در عمل بستر هجوم بیبرنامه مسافران به شمال کشور، بهویژه استانهای مازندران، گیلان و اردبیل را فراهم کرده است.
اگرچه «سفر»، حق هر شهروندی است و بسیاری از خانوادهها تنها در فرصت همین تعطیلات چندروزه مجال فرار از گرمای تهران و کلانشهرها را پیدا میکنند، اما بار دیگر نبود برنامهریزی کلان برای مدیریت سفرهای انبوه، هم برای زیرساختهای استانهای مقصد و هم برای خود مسافران، به چالشی امنیتی، اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی بدل شده است.
تعطیلات خلقالساعه، جادههای قفلشده
بررسیها و تجربه تعطیلات اخیر در ماههای خرداد و تیر نشان میدهد که حتی با هشدارهای مکرر پلیس راهور و ستاد مدیریت بحران، مسیرهای منتهی به شمال کشور توان پاسخگویی به این حجم از خودرو را ندارند. ترافیکهای دهساعته در محورهای هراز، کندوان و فیروزکوه، نهتنها امنیت مسافران را به خطر میاندازد، بلکه با ایجاد اختلال در خدمات اضطراری، انتقال سوخت و حتی خدمات درمانی، وضعیت استانهای شمالی را به سمت بحران میبرد.
در واقع، هر بار با تصمیماتی از جنس تعطیلات ناگهانی، شمال کشور به جای مقصدی برای «استراحت»، به میدانی از «آشفتگی» بدل میشود؛ بدون اینکه دولت برنامهای مشخص برای توزیع سفر، تقویت ناوگان حمل و نقل عمومی یا مدیریت اسکان مسافران داشته باشد.
در گفتوگوی اخیر دبیر ستاد مرکزی هماهنگی خدمات سفر، تأکید شده که ستادهای استانی در مازندران و گیلان فعالاند و اقدامات لازم برای اسکان اضطراری، تأمین ارزاق و سوخت در حال پیگیری است.
اما پرسش جدی اینجاست: آیا واقعاً در میدان عمل هم آمادگی وجود دارد؟
در تعطیلات قبلی، بسیاری از زائران در شهرهای گردشگری شمال کشور با مشکل نبود جای اقامت، کمبود آب آشامیدنی، ضعف خدمات شهری و حتی قطعی برق و اینترنت روبهرو شدند. آمارها نشان میدهد که در برخی از مناطق ساحلی، ظرفیت مراکز اقامتی رسمی تنها جوابگوی یکسوم حجم واقعی مسافر است. مابقی در چادرها، خودروهای شخصی و حتی پارکها شب را صبح میکنند، بیهیچ زیرساخت رفاهی یا ایمنی.
با توجه به نبود ناوگان حملونقل عمومی منظم و کافی، بهویژه قطار و اتوبوس، ناگزیر خانوادهها با خودروهای شخصی به راه میافتند. این وضعیت علاوه بر تشدید ترافیک، تصادفهای جادهای را افزایش داده است؛ چنانکه آمار پلیس راهور در هر تعطیلات چندروزه، از مرگ و مجروحیت دهها نفر در محورهای شمالی خبر میدهد. افزون بر آن، آلودگی هوا، آلودگی صوتی و خسارت به منابع طبیعی نیز از تبعات اجتنابناپذیر این شرایط است.
شمال نفس ندارد؛ مازندران تشنه است
گرمای هوا و خشکسالی اخیر وضعیت تأمین آب آشامیدنی و کشاورزی را در استانهای شمالی بحرانی کرده است. در چنین شرایطی، افزایش چندصد هزار نفری جمعیت شناور در روزهای تعطیل، فشار مضاعفی بر منابع محدود آب و برق وارد میکند. با توجه به تجربه سالهای گذشته، در برخی روستاهای مازندران با قطع چندساعته آب یا افت فشار مواجه بودهایم. آیا تمهید خاصی برای این روزها در نظر گرفته شده است؟ یا باید باز هم منتظر قطع آب و برق و گلایههای مردمی باشیم؟
سفر و گردشگری امری لازم، مفید و حتی حیاتی برای روح و روان مردم است، اما وقتی زیرساختها پاسخگو نیست و برنامهریزی سفر در سطح ملی انجام نمیشود، این حق مردم به مشکلی اجتماعی بدل میشود. واقعیت این است که ستاد مرکزی خدمات سفر بیش از آنکه در قامت یک نهاد مدیریتی عمل کند، به تکرار جملات کلیشهای اکتفا کرده و مسئولیت را به دوش نهادهای محلی انداخته است.
چرا هیچ فکری برای توزیع سفر در سطح کشور نمیشود؟ چرا شهرهای دیگر با جاذبههای طبیعی و فرهنگی، سهمی در برنامهریزیها ندارند؟ آیا وقت آن نرسیده است که به جای چند بنر «به مازندران خوش آمدید»، سیستم رزرواسیون ملی، سامانه هشدار ترافیکی، و بیمه سفر در تعطیلات طراحی شود؟
در حالیکه تنها چند روز به تعطیلات پایان هفته باقی مانده، باز هم مازندران، گیلان و اردبیل باید میزبان میلیونها مسافر بیبرنامه و بیپناه باشند؛ در جادههایی که قفل میشود، روستاهایی که برق ندارند، شهرهایی که آبشان قطع میشود و مردمی که از فشار جمعیت خستهاند.
اینبار نه کرونا بهانه است، نه سیل و نه زلزله نه جنگ ؛ فقط بیتدبیری و مدیریت لحظهای، که اگر ادامه یابد، گردشگری را به ضد خودش تبدیل خواهد کرد.
- نویسنده : سمانه اسلامی