آخرین پرده از این نمایش غمانگیز، اقدام به ایجاد سد معبر با کندههای چوب در مسیر یگانهای حفاظتی جنگل بوده است؛ روشی که رنگ و بویی از راهزنی کلاسیک به خود گرفته و عملاً مأموران منابع طبیعی را از دسترسی به مناطق هدف بازمیدارد.
طرح تنفس جنگل و تشدید گشتهای منابع طبیعی باعث شد قاچاق سازمانیافته چوب با کامیون و خودروهای باری کاهش یابد، اما سوداگران طبیعت که همیشه یک قدم جلوتر از قانوناند، این بار با استفاده از خودروهای سواری، وانتهای بدون پلاک و حتی خودروهای حامل لبنیات وارد عمل شدهاند. قاچاقچیان چوب حالا در پوشش جابهجایی خانوادگی، چوبهای جنگلی را بهصورت خرده و پنهانی از دل جنگل خارج میکنند.
به گفته منابع محلی، بیشترین موارد این نوع قاچاق خُرد و زیرپوستی در مناطق جنگلی آمل و نور مشاهده شده که از متراکمترین و بکرترین زیستبومهای هیرکانی هستند.
شیوه تازه: راهبندان با چوب
در تازهترین رویداد، مأموران منابع طبیعی شهرستان آمل، خودروی نیسان حامل چوب قاچاق را در حین فرار توقیف کردند. آنچه این حادثه را از سایر موارد متمایز میکرد، شگرد خطرناک راننده بود که با ریختن تنههای سنگین درختان در مسیر خودروی جنگلبانان، اقدام به سد راه کرد تا مأموران را متوقف و خود فرار کند. این اقدام، یادآور روشهاییست که در گذشته راهزنان جادهای برای فرار یا مقابله با مأموران استفاده میکردند.
ذبیحالله محمدی، رئیس اداره منابع طبیعی و آبخیزداری آمل، با تأیید این موضوع گفت: «راننده متخلف، که سابقه قاچاق حرفهای دارد، با بستن مسیر مأموران قصد فرار داشت که با هوشیاری یگان حفاظت ناکام ماند و بازداشت شد.»
شگردهای مورد استفاده نشان از یک مسئله عمیقتر دارد: قاچاق چوب دیگر یک فعالیت ساده نیست، بلکه به شبکهای سازمانیافته با توان تطبیق سریع با شرایط جدید تبدیل شده است. آنها تاکتیکهایی شبیه به عملیات چریکی دارند؛ مسیرشناسی دقیق، استفاده از خودروهای بدون پلاک، جابهجایی شبانه و حالا راهبندان با چوب.
این رفتارها زنگ خطر بزرگیست برای نهادهای مسئول و امنیتی؛ چرا که نشان میدهد قاچاقچیان چوب علاوه بر انگیزه اقتصادی، جرأت درگیری مستقیم با نیروهای حافظ منابع طبیعی را نیز پیدا کردهاند.
میراث میلیونساله در خطر
جنگلهای هیرکانی، نهتنها مهمترین ناحیه جنگلی ایران، بلکه میراث طبیعی جهانی و اکوسیستم بینظیر در جهاناند. قدمت این جنگلها به دوره سوم زمینشناسی بازمیگردد؛ زمانی که دایناسورها در زمین میزیستند. این منطقه با گونههای اندمیک مانند شمشاد، انجیلی و راش، و با زیستگاه پرندگان و پستانداران کمیاب، شناسنامهای برای تنوع زیستی کشور بهشمار میرود.
اما امروز تنها ۱۰ درصد از این جنگلها تحت حفاظت رسمی هستند و حدود ۵۱ درصد آنها نابود شدهاند. ادامه روند قاچاق به هر شکل، بهویژه از نوع مخفیانه و خُرد، میتواند آخرین رشتههای اتصال این میراث گرانبها با آینده را قطع کند.
خلأ قانون، نبود بازدارندگی
متأسفانه، با وجود تشدید گشتها و هوشیاری مأموران منابع طبیعی، هنوز قانونگذاریها به اندازه تهدیدها بازدارنده نیست. قاچاقچیانی که دستگیر میشوند، در بسیاری از موارد با پرداخت جریمهای ناچیز، مجدداً به چرخه قاچاق بازمیگردند. این خلأ قانونی، آنان را به تکرار جرم و افزایش خشونت در رویارویی با مأموران تشویق میکند.
بهطور مثال، در مازندران کمتر شاهد تشکیل پروندههای قضایی سنگین برای قاچاق چوب هستیم و حتی در برخی موارد، کامیونهای توقیفی با اعمال نفوذ، به سرعت آزاد میشوند. این روند نیازمند بازنگری و هماهنگی بیشتر بین منابع طبیعی، قوه قضاییه و ضابطان امنیتی است.
در چنین شرایطی، نقش مردم و همیاران طبیعت حیاتیتر از همیشه است. گزارشهای مردمی، نقطه طلایی برای خنثیسازی قاچاقهای خُرد و پنهانیست. اداره منابع طبیعی از شهروندان خواسته با شمارههای ۱۵۰۴ و ۱۳۹ در صورت مشاهده هر گونه تخلف، آن را گزارش دهند.
امروز، حفاظت از جنگلهای هیرکانی تنها وظیفه دولت نیست؛ بلکه یک پیمان اجتماعی برای نجات آینده ما، فرزندانمان و کره زمین است.
شگرد تازه قاچاقچیان چوب، نه تنها جنگل، بلکه قانون و امنیت ملی را نیز هدف قرار داده است. ادامه این روند میتواند به تخریب اکوسیستم، کاهش امنیت مناطق جنگلی، و بیاعتباری قانون در چشم متخلفان منجر شود.
ضروریست که هم مجلس و هم قوه قضاییه با بازنگری در قوانین، جرمانگاری شدیدتری برای این نوع تخلفات در نظر بگیرند. همچنین، یگان حفاظت منابع طبیعی باید تقویت و به تجهیزات مدرنتر مجهز شود. اگر اکنون برای هیرکانی نجنبیم، فردا شاید دیگر چیزی برای حفاظت باقی نمانده باشد.
- نویسنده : سمانه اسلامی