کاهش ۵۰ درصدی بارندگی، برداشت بیضابطه، سدسازیهای بیپشتوانه و بیبرنامگی ساختاری، آیندهی آبی مازندران را در هالهای از ابهام فرو برده است.
رود، جانِ مازندران
در فرهنگ مردم مازندران، رودخانهها فقط آب جاری نیستند؛ آنها روح جاری زندگی در دل شالیزارها، باغها و جنگلها هستند. اما امروز، در میانهی تابستانی سوزان، بستر بیشتر این رودها خشکیده و صدای جویبارهایی که زمانی گوشنواز بودند، حالا به نالهای خاموش تبدیل شدهاند.
رودخانههایی مثل تجن، تالار، هراز، سردآبرود و نکارود به سختی زندهاند. خاکِ ترکخوردهی بسترشان دیگر ظرفیت عبور ندارد، و بیآبی به روستاها و مزارع کشیده شده است.
وقتی آسمان هم پشت میکند
براساس دادههای اداره کل هواشناسی مازندران، میزان بارندگی در بهار ۱۴۰۴ حدود ۴۸ درصد نسبت به میانگین بلندمدت کاهش داشته است؛ در برخی نقاط جلگهای این عدد از ۶۰ درصد هم فراتر رفته است. این افت شدید بارش، بههمراه افزایش تبخیر سطحی، باعث شده آبدهی رودخانهها به پایینترین حد در ۳۰ سال اخیر برسد.
دکتر صادقی، اقلیمشناس دانشگاه مازندران، در گفتوگو با «ملکان » هشدار میدهد:
مازندران از اقلیم معتدل به اقلیم نیمهخشک در حال گذار است. این یک هشدار جدیست. این تغییر سریع، نهتنها محیط زیست، بلکه آیندهی اقتصادی، کشاورزی و حتی ترکیب جمعیتی استان را تحتتأثیر قرار خواهد داد.»
رودخانههایی که دیگر رود نیستند
کافیست به تجن در مرکز ساری سر بزنید. جایی که زمانی قایقسواری و گردشگران حضور داشتند، حالا به گودالی کمرمق و پر از شن و سنگ تبدیل شده است. در قائمشهر، رود تالار تنها نامی از گذشته را با خود دارد، و در چالوس، کف رودخانه بیشتر از سطح آب نمایان است.
رحمان علیزاده، کشاورزی از منطقه دودانگه، میگوید:ما دیگه به آب سد دل نبستیم. آب چاهها هم کم شده. برنجکار وقتی آبی نداشته باشه، چه خاکی بریزه سرش؟ آب که نباشه، برنج با ما قهر میکنه. بچههامون رفتن شهر دنبال کار. دیگه کی میمونه که کشاورزی رو زنده نگه داره؟»
یکی از عوامل اصلی خشک شدن رودها در مازندران، برداشتهای بیرویه و غیرمجاز از بستر و حریم رودخانههاست. از نصب پمپهای بدون مجوز برای آبیاری گرفته تا انحراف مسیر رود به سمت استخرهای شخصی ویلاها، همه در خاموشی این رودها نقش داشتهاند.
طبق آمار رسمی شرکت آب منطقهای مازندران، بیش از ۵۵۰۰ برداشت غیرمجاز از منابع سطحی استان در حال انجام است.در عین حال، بسیاری از مجوزهای برداشت نیز بدون ارزیابی زیستمحیطی یا پایش میدانی صادر شدهاند.
حتی رودخانههایی مثل نکارود که هزاران هکتار شالیزار را تغذیه میکنند، امروز قربانی بیتدبیریهای مزمناند. سدسازی بدون مطالعه، ساختوساز در حریم رود و نبود مدیریت یکپارچه آب، همه این فاجعه را رقم زدهاند.
برنج، نه تنها محصول استراتژیک مازندران، که نماد فرهنگی و معیشتی این استان است. اما حالا، در بسیاری از مناطق شرق و غرب، کشاورزان زمینهای خود را رها کردهاند یا به کشت جایگزین پناه بردهاند.کاهش جریان آب رودخانهها باعث شده سطح زیر کشت برنج در برخی نقاط تا ۴۰ درصد کاهش یابد. کشاورزان از دولت انتظار دارند پیش از آنکه خیلی دیر شود، به دادشان برسد.
سکوت نهادها، صدای طبیعت
نهادهایی چون جهاد کشاورزی، آب منطقهای، منابع طبیعی و محیط زیست، همگی برنامههایی جداگانه دارند. اما طبق نظر کارشناسان، این اقدامات نه تنها هماهنگ نیستند، بلکه حتی در مواردی با هم تداخل دارند.
سیاستی جامع برای مدیریت منابع آب استان وجود ندارد. نه برنامهی مشخصی برای بازچرخانی آب اجرا شده، نه نظارتی جدی بر برداشتها هست، نه آموزشهایی برای روستاها داده شده است.
در بسیاری از دهیاریها، دهیاران حتی با اصول اولیه مدیریت منابع آبی آشنا نیستند.
مازندران هنوز فرصت دارد. اگر همین امروز اقدام کنیم. چند پیشنهاد کلیدی:
ایجاد سامانهی هوشمند نظارت بر برداشت آب از رودخانهها
اجرای سریع طرحهای آبخیزداری در مناطق کوهستانی و جنگلی
تدوین نقشهی جامع مدیریت منابع آب استان با مشارکت دانشگاهها
برخورد قانونی با برداشتهای غیرمجاز و تصرف حریم رودخانهها
آموزش دهیاران، کشاورزان و سمنهای محلی برای مدیریت پایدار منابع آبی
سخن آخر مازندران، اگرچه هنوز در قاب عکسها سرسبز دیده میشود، اما حقیقت میگوید: رگهایش خشک شدهاند. رودهایی که روزی با صدای خروشانشان زندگی میدادند، حالا با فریادی بیصدا از ما کمک میخواهند.
اگر امروز نشنویم این فریاد را، فردا نه تنها شالیزارها، که خانههای روستاییمان هم خواهند شکست.
مازندران هنوز زنده است؛ اما بیصدا دارد میگرید.
- نویسنده : سمانه اسلامی