فُک خزری، تنها پستاندار این پهنه آبی، این روزها یکی پس از دیگری بیجان بر سواحل مازندران مینشیند و گویی در مرگ خاموش خود، پیامی بلند برای مسئولان و افکار عمومی دارد: «ما در حال انقراضیم، اما شما سرگرم منافع کوتاهمدت خویشید.»
طی دو ماه اخیر، لاشه ۱۶ فک خزری در سواحل استان مازندران از آشوراده تا عباسآباد پیدا شده که بسیاری از آنها به دلیل فساد پیشرفته، قابل کالبدشکافی دقیق نبودهاند. این رقم، زنگ خطری برای تنوع زیستی دریای خزر است و در عین حال، بازتاب بیتوجهی منطقهای و بینالمللی نسبت به مسئولیتپذیری در برابر حیاتوحش این دریاچه منحصربهفرد است.
چرایی مرگ فوکها؛ بحران چندوجهی
مرگ فُکهای خزری تنها یک حادثه زیستمحیطی نیست، بلکه نشانهای از یک بحران چندوجهی است که از سهلانگاریها در حوزه سیاست محیطزیست آغاز شده و تا آلودگیهای نفتی، صیدهای غیراصولی و ضعف همکاریهای بینالمللی کشیده شده است.
به گفته «روحالله اسماعیلی» معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی ادارهکل حفاظت محیط زیست مازندران، این لاشهها در جریان پایشهای مستمر نوار ساحلی کشف و مستندسازی شدهاند، اما در اغلب موارد، وضعیت فساد لاشهها مانع از تشخیص علت دقیق مرگ شده است. این جمله بهروشنی نشان میدهد که نظارت مؤثر و اقدام فوری در لحظه حادثه تقریباً غایب بوده است.
فُک خزری؛ نگهبان بومزیستی خزر
فک خزری یا Pusa caspica، یک گونه بومی دریای خزر است که از نظر اکولوژیکی نقش کلیدی در سلامت اکوسیستم این دریا دارد. بهعنوان تنها پستاندار بومی خزر، فوکها در رأس زنجیره غذایی قرار دارند و مرگ تدریجی آنها میتواند توازن حیات در این دریاچه را برهم زند. جمعیت فکها که روزگاری صدها هزار قلاده تخمین زده میشد، اکنون طبق برخی برآوردهای نهادهای بینالمللی، به کمتر از ۷۰ هزار قلاده رسیده است.
دریای خزر، بهرغم زیبایی طبیعیاش، با مشکلات بزرگی دستوپنجه نرم میکند. از جمله ورود پسابهای صنعتی، آلودگی نفتی بهویژه در سواحل شمالی این دریا در روسیه و قزاقستان، ریزش آلایندهها از رودخانههایی نظیر ولگا و سفیدرود، و گرمشدن آب دریا ناشی از تغییرات اقلیمی، همه و همه به زیست فُکها لطمه وارد کرده است.
در میان همه عوامل، آلودگیهای نفتی و صید غیراصولی شاید از مهمترین قاتلان خاموش این گونه باشند. تورهای ماهیگیری معمولی در بسیاری موارد سبب گرفتار شدن فُکها شده و آنها را به کام مرگ میکشاند، در حالی که در بسیاری کشورها تورهای سازگار با پستانداران دریایی به کار میرود.
پروژههایی که متوقف شدند، امیدهایی که ناتمام ماندند
در سال ۱۳۸۶ یک بانوی هلندی به نام «لنی هارت» که دغدغه محیطزیستی داشت، پروژه نجات فک خزری را با همراهی دامپزشک ایرانی امیر صیاد شیرازی آغاز کرد. این پروژه نخستین بار در سواحل بندرترکمن و آشوراده کلید خورد و در ادامه با حمایتهای بینالمللی گسترش یافت.
اما اکنون با گذشت بیش از ۱۵ سال، روند احیای این گونه دریایی بسیار کند پیش میرود. این در حالی است که کشورهای همجوار خزر هنوز به توافق مؤثری برای حفاظت از فُکها نرسیدهاند. ایران بارها اعلام کرده که منشأ صید و تهدید اصلی فکها مربوط به مناطق شمالی دریای خزر است؛ مناطقی که قوانین شکار در آنها چندان سختگیرانه نیست.
بخش مهمی از راهکار نجات فک خزری به آموزش جوامع محلی و صیادان بازمیگردد. مسئولان اداره محیط زیست مازندران با تأکید بر نقش مردم، صیادان و گردشگران در حفاظت از این گونه، از آنان خواستهاند در صورت مشاهده هرگونه لاشه یا نمونه زنده، فوراً مراتب را به شماره تلفن ۱۵۴۰ اطلاع دهند.
اما در عمل، نبود آموزشهای فراگیر، ضعف تعامل نهادهای زیستمحیطی با صیادان، و ناتوانی در ارائه مشوقهای اقتصادی جایگزین برای صید پرخطر، همه موجب شدهاند فک خزری همچنان قربانی ناآگاهی و بیتوجهی بماند.
راهکارها و مسئولیتهای پیشرو
امروز نجات فُک خزری نیازمند ترکیبی از اقدامات فوری، سیاستگذاری دقیق، تعامل بینالمللی و مشارکت مردمی است. پیشنهادهای کلیدی عبارتند از:
۱. افزایش پایشهای تخصصی با مشارکت دامپزشکان و مراکز علمی برای بررسی دقیقتر علل مرگ فوکها.
۲.ایجاد مناطق امن زیستی برای فُکها در نوار ساحلی ایران، مشابه مناطق حفاظتشده آبی در دیگر کشورها.
۳. تقویت دیپلماسی محیطزیستی منطقهای با هدف توافق بینالمللی درباره ممنوعیت صید فک در تمامی سواحل خزر.
۴. راهاندازی کمپینهای آگاهیبخشی محلی و رسانهای برای آموزش صیادان و گردشگران.
۵.سرمایهگذاری در بازسازی مرکز امداد و نجات فک خزری و ایجاد پایگاههای پایش در شرق و غرب مازندران.
- نویسنده : سمانه اسلامی