به گزارش خبرنگار ملکان: خشکسالی همچنان گلوی طبیعت را بیرحمانه میفشارد. بی آبی یکی از مهمترین چالشهایی است که حیات وحش ایران را تهدید میکند.ا کنون که به اواسط تابستان نزدیک میشویم تاثیرات خشکسالی بیشتر نمایان میشود اما شاید کمتر در رسانهها شاهد آن بودیم تصویری از فشار کمآبی بر حیات وحش منتشر شده باشد […]
به گزارش خبرنگار ملکان: خشکسالی همچنان گلوی طبیعت را بیرحمانه میفشارد. بی آبی یکی از مهمترین چالشهایی است که حیات وحش ایران را تهدید میکند.ا کنون که به اواسط تابستان نزدیک میشویم تاثیرات خشکسالی بیشتر نمایان میشود اما شاید کمتر در رسانهها شاهد آن بودیم تصویری از فشار کمآبی بر حیات وحش منتشر شده باشد البته در ذهن بسیاری شاید تصاویر گلههای گاومیش که در اندک آب باقی مانده از هورالعظیم به خود میلولیدند .متأسفانه دخالتهای انسانی در طبیعت طی دهههای اخیر بیش از پیش به این مسأله دامن میزند؛ دخالتهایی همچون بهرهبرداری بیرویه از آب آن هم از طریق لولهکشیها، حفر چاه و چاهکها. اقداماتی که خواسته یا ناخواسته حق حیات را از حیات وحش میگیرد. آوارگی و کوچ اجباری گونههای مختلف از زیستگاههایشان در نبود آب با این ماجرا رقم میخورد. کارشناسان محیط زیست معتقدند چنین فاجعهای به قیمت جان حیوانات تمام میشود؛ تهدیدی که از شکار و تصادفات جادهای خطرناکتر است
شاید بتوان گفت خشکسالی اولین قربانیان خود را از حیات وحش میگیرد؛ طبیعت علیه طبیعت.وقتی آبی نیست، زمین میسوزد، درختان خشک میشوند و پرندگان و حیوانات از تشنگی و گرسنگی تلف میشوند و کیست که نداند انسان کجای این چرخه ایستاده است، حیوانات در این خشکسالی چه میکنند و این وضعیت چه به روز آنها خواهد آورد؟
محمد علی یکتانیک مسأله خشکسالی را یک بحران چند وجهی برای حیات وحش میداند. او تصور عمومی و سادهانگارانه از بیآبی در طبیعت را به چالش میکشاند و حیواناتی را که بچه دارند بیشتر در معرض خطر میبیند: «علف خواران و بچههای آنان باید هر روز آب بخورند. این صحنه ناراحت کنندهای است که میبینیم برهها و بزغالهها درحال کشاندن مادران خود برای رسیدن به آب هستند. آهوها و قوچ و میشها یا بز وحشی با وجود اینکه خطر را درک میکنند اما مجبور میشوند بهخاطر تشنگی فرزندان در جستوجوی آب بربیایند. اتفاقی که میافتد این است که شکار عمدتاً از مادهها اتفاق میافتد از مادههایی که مولد هستند و بقای جمعیت به این گروه از جانوران وابسته است.
خشکسالی باعث از بین رفتن پوشش گیاهی میشود و این به کم شدن جمعیت حشرات میانجامد و در این چرخه پرندگان هم دانه و غذای کمتری بهدست میآورند. حالا با کم شدن پرندگان شکارگرهای آنان که جغد و عقاب و شاهین باشد هم غذای کمتری بهدست میآورند و جمعیتشان کمتر میشود. یکتا نیک با اشاره به خشک شدن تالابها جمعیت ماهیان را هم در معرض خطر میبیند. او خشکسالی را مختص یک سال نمیداند و آن را مانند موجی تصور میکند که در زمان حرکت کرده و هر سال بحران بیشتری خلق میکند.
همان طور که گفته شد اولین واکنش حیوانات برای بهدست آوردن آب و غذا جابه جایی است. مهاجرتی که گاهی به قیمت جان آنها تمام میشود. یکتانیک ارتفاعات را آخرین پناه حیات وحش مینامد چون دیگر در دشتهایی که پر از جاده و روستا و شهر شده جایی برای آنان نیست و حتی ارتفاعات هم در قرق دام است: «با این توصیفات عملاً هیچ چیزی برای حیات وحش باقی نمیماند و آنها مجبورند مهاجرت کنند. در واقع مجبورند از مناطق امنی که پاسگاه محیطبانی برای نظارت نسبی دارد خارج شوند. این اتفاق چند سال پیش برای پارک ملی کویر افتاد و چهار هزار قوچ و کل و میش از پارک ملی کویر در استان سمنان به مناطق آزاد استان اصفهان مهاجرت کردند و تا محیط زیست آمد خودش را پیدا کند و برود ببیند چه شده همه آن جمعیت را شکارچیان از بین بردند.»
شکارچیان فرصت طلب کار سختی ندارند و به راحتی با ایجاد یک حوضچه آب، حیوانات تشنه را به خود جلب میکنند. شکارگاهی ساده و پذیرایی به صرف گلوله؛ انتخابی سخت بین مردن از تشنگی یا کشته شدن توسط شکارچی. اما این تنها راه مردن از خشکسالی نیست؛ بیآبی و خشکسالی یعنی آفت، آفتی که به جان محصولات کشاورزی و گیاهان وحشی و جنگلها هم میافتد که خوراک حیوانات هستند؛ حیواناتی که از تغذیه و آب مناسب برخوردار نیستند، ضعیف هستند و به راحتی توسط این آفات و بیماریها تلف میشوند: «نباید هر جایی منابع آبی ایجاد کرد مثلاً اینکه یک تانکر ببریم وسط بیابان مشکل حل نمیشود که هیچ بلکه باعث ایجاد کمینگاه برای شکارچیان هم میشود و از طرفی نظام طبیعی آنجا را به هم میزند و باعث میشود گوشتخواران هم در آنجا مستقر شوند. در واقع سلسله مراتب جانوران آنجا به هم میریزد. درحالی که برای دیگر چارپایان همان دشت بیآب خواص دیگری داشت حالا عرصهای خطرناک خواهد شد. باید مکانهایی که برای حیات وحش ایجاد میکنیم از روی مطالعه باشد.»
با کم شدن منابع آبی در مناطق مختلف تضاد منافع بین انسان و حیوان هم سر بر میآورد، این نکتهای است که سپهر سلیمی فعال زیست محیطی مطرح میکند: «وقتی غذا و آب کم بشود حیوانات هجوم میآورند به مناطق زیست انسان و آنجاست که تعارض بالا میرود. از طرفی این احتمال بالا میرود که در این جا بهجاییها حیوانات دچار تصادف و آسیب شوند. مثلاً برای استفاده از آب ذخیره کشاورزی یا آب حوضچه ماهی، داخل آب بیفتند و بهخاطر شیب زیاد توان بیرون آمدن از آن را نداشته باشند و تلف شوند. اینها اتفاقاتی است که همین حالا هم درحال رخ دادن است.» او استفاده از این آبشخورهای مشترک را دلیلی برای شیوع بیماری بین حیوانات میداند که میتواند باعث مرگ و میر آنها بشود.
معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست حسن اکبری گفت : حیات وحش با اتفاق ناخوشایند دیگری طی ۳-۲ دهه اخیر مواجه شده است. برداشتهای بیرویه از سفرههای آبهای زیرزمینی باعث شده که خیلی از چشمهها خشک شود. وابستگی شدید انسان به آب بشدت باعث افت سفرههای زیرزمینی شده و چشمهها، تالابها، دریاچههای کوچک یا حتی رودخانههای فصلی دیگر آبی در بساط ندارند که این ماجرا باعث ایجاد محدودیت برای حیات وحش شده است.
اتفاق ناخوشایندتر دیگری که گریبانگیر حیات وحش شده به اعتقاد اکبری این است که قبلاً در مزارع کشاورزی آبی در جویها روان بود و حیوانات به راحتی میتوانستند از آن بهره ببرند. اما حالا به جای نهرها و جویهای روباز، لولهکشیهای بسته و استخرهای غالباً از جنس پلیاتیلنی همه جا رایج شده است. حالا دسترسی حیات وحش به این منابع آبی عملاً مسدود شده است. حیوانات حتی اگر بخواهند از استخرها آبی بیاشامند به قیمت غرق شدن آنها تمام میشود. همچنین نهایتاً آب به شکل قطرهای یا بارانی و به اشکال بسته به مزرعه میرسد. با این رویداد دیگر خبری از آب که بتواند در دسترس حیات وحش باشد، نیست. در مزارع هم آب بسیار کاهش یافته و غالباً با لوله منتقل میشود.
در مجموع این اقدامات، انسان حیات وحش را در تنگنا قرار داده است؛ گویی که لبهای حیوانات همیشه تشنه میماند. اکبری در این زمینه ادامه میدهد: در خیلی جاها مانند روستاها پرندگانی را میبینیم که آب چندانی برای خوردن ندارند زیرا قبلاً در روستا قناتی وجود داشت که از سرچشمه آن همه پرندگان میآمدند و آب میخوردند ولی حالا همه این آبهای روان تبدیل به آب چاه یا آبهای انتقالی در مسیر لولهها شده است. همچنین عملاً این روزها دیگر در هیچ نقطهای از کشور و در هیچ روستایی آبی وجود ندارد که به راحتی در دسترس پرندگان یا حیات وحش قرار بگیرد.
اکبری مشکلات در حوزه حقابه حیات وحش را کلان و گسترده ارزیابی میکند و میافزاید: حل کردن این معضل بسیار دشوار است. یعنی نه میتوانیم بگوییم آب را داخل لوله به مزارع نرسانید و نه امکان برگشت به گذشته و احیای سفرههای آب زیرزمینی را داریم، آن هم با این وضعیت برداشتهایی که اتفاق افتاده است.
اکبری با نگاهی کلیتر درباره راهکارهای ارائه شده میگوید: در مکانهایی که سدسازی صورت میگیرد معمولاً تلاش ما این است که در مجوزها حقابه پایین دست را در نظر بگیریم. در مناطقی هم که به هر دلیلی خشکسالی اتفاق میافتد و مناطق حفاظت شده ما مســـــدود میشود، غالباً با ایجاد آبانبارها و بحث تلمبه آبی و سایر روشها سعی میکنیم یک سری منابع آبی را در دسترس حیات وحش قرار بدهیم. مکاتباتی هم با وزارت جهاد کشاورزی و وزارت نیرو بابت رعایت حقابه حیات وحش در هر نقل و انتقال انجام شده که اکبری درباره آن میگوید: مثلاً امروزه میبینیم در بسیاری از روستاها از بالادست اقدام به لولهکشی و انتقال آب چشمه بهعنوان آب شرب کل روستا میکنند. البته این اقدام معمولاً از سوی وزارت نیرو و شرکتهای آبفا انجام میشود. هرچند که انتقال آب از طریق لولهکشی به روستا اجتنابناپذیر است و اصولاً نمیتوان جلوی آن را گرفت اما به گفته اکبری در مکاتبات تأکید شده که اگر قرار است آب از مبدأ چشمه وارد لوله شود حتماً حقابه حیات وحش حفظ شود. این اقدام باید به شکلی انجام شود که حیات وحش امکان استفاده از آب را داشته باشد و مابقی انتقال آب به هر شکلی که باید انجام بشود.
.
- نویسنده : سمانه اسلامی