آیا “امید”، آخرین فریاد درنای سیبری، برای همیشه خاموش شد؟
آیا “امید”، آخرین فریاد درنای سیبری، برای همیشه خاموش شد؟
ناپدید شدن "امید"، نه تنها به معنای از دست رفتن یک پرنده، بلکه به معنای انقراض کامل گله‌ی غربی درنای سیبری است. این یک فاجعه‌ی زیست‌محیطی است که پیامدهای جبران‌ناپذیری خواهد داشت.

به گزارش خبرنگار ملکان – سمانه اسلامی

دو سال سکوت، دو سال نگرانی، دو سال چشم‌انتظاری بی‌فرجام. دیگر نه صدای بال‌هایش در آسمان فریدونکنار شنیده می‌شود و نه تصویر باشکوهش بر پهنه تالاب نقش می‌بندد. “امید”، تک‌درنای سیبری، آخرین بازمانده‌ی گله‌ی غربی، غیبتی طولانی و هولناک را تجربه می‌کند و این غیبت، نه تنها دلی مملو از اندوه برای دوستداران حیات وحش به ارمغان آورده، بلکه زنگ خطری جدی برای انقراض کامل این گونه‌ی ارزشمند به صدا درآورده است.

آیا “امید”، آخرین سفیر بالدار طبیعت ایران، برای همیشه پر کشیده است؟ آیا سکوت فریدونکنار، نویدبخش پایانی تلخ برای میراثی گرانبهاست؟

از “آرزو” تا “رویا”؛ روایتی از تنهایی و امید

داستان “امید” فراتر از یک پرنده است؛ روایتی است از وفاداری، استقامت و البته، تراژدی. سال‌ها پیش، او به همراه جفت خود، “آرزو”، از سیبری تا تالاب فریدونکنار پرواز می‌کردند، مسیری طولانی و پرخطر که هر ساله تکرار می‌شد. اما دست بی‌رحم شکارچیان، “آرزو” را از “امید” گرفت و او را به تنهایی در این سفر دشوار رها کرد. “امید”، اما، تسلیم نشد. او به مدت ۱۵ سال، هر ساله به تنهایی این مسیر را طی کرد و به نمادی از پایداری و امید تبدیل شد.

بهمن ۱۴۰۱ یک بال درنا از مرکز جهانی تکثیر و پرورش درناهای سیبری در بلژیک به مازندران آورده شد تا این پرنده جایگزین «آرزو» جفت از دست رفته «امید» شود. «امید» بیشتر از ۱۵ سال بدون هم‌پرواز و همدم نزدیک به پنج هزار کیلومتر هر سال مسیر سیبری تا مازندران را طی می‌کرد تا برای زمستان‌گذرانی در این منطقه فرود آید و همین تنهایی و آخرین بازمانده بودنش سبب شد تا مسئولان بارها برای حفظ مسیر پروازی، به فکر بیفتند تا جفت و همدم و هم‌پروازی برای او بیابند.

درنای سیبری به سه جمعیت اصلی شرقی، غربی و مرکزی تقسیم می‌شود که جمعیت شرقی آن هنوز وجود دارد و حدود سه هزار درنای این جمعیت همچنان از شرق سیبری به چین مهاجرت می‌کند. جمعیت مرکزی این درناها که به هند مهاجرت می‌کرد منقرض شد و از جمعیت غربی هم که به ایران می‌آمد که فقط یک درنا با نام «امید» در ۲ دهه اخیر از آن باقی مانده بود. درنایی که ۲ سال است به ایران نمی‌آید و حتی احتمال تلف شدنش نیز مطرح شده است. با تلف شدن این درنا جمعیت گله غربی نیز به طور کامل منقرض می‌شود.

جمعیت گله غربی درناهای سفید سیبری در سال ۱۹۳۰ بیش از ۲۰۰ قطعه برآورد شده بود که به دلایلی تعداد آن‌ها در سال ۱۳۸۵ به ۲ قطعه درنای امید و آرزو کاهش یافت و با مرگ آرزو، «امید» آخرین بازمانده جمعیت غربی درناهای سفید سیبری شد و در این سال‌ها به تنهایی به ایران مهاجرت می‌کرد.

امید تک درنای سیبری پرنده‌ای که حدود ۱۸ سال برای زمستان گذرانی به تنهایی از سیبری به ایران می‌آمد و با این مهاجرت مسیر پروازی غربی این نوع پرنده به ایران را حفظ کرده بود، برای تنها نماندن همراهانی در سال‌های اخیر داشت که هیچ کدام او را در مسیر پروازی‌اش همراهی نکردند.

آوردن درنا از مرکز جهانی تکثیر درناها در کشور بلژیک آخرین گزینه روی میز مسوولان بود و بعد از رایزنی‌ها و تصمیم‌گیری‌های انجام شده قرعه به نام «رویا»، درنایی که از نظر سن بسیار کوچک‌تر از امید بود افتاد و این پرنده که ۲ سال پیش ۶ ساله بود به تالاب فریدونکنار آورده شد.

دو سال سکوت؛ معمای ناپدید شدن “امید”

از زمستان ۱۴۰۰ که “امید” آخرین حضور خود را در فریدونکنار به ثبت رساند، دو سال می‌گذرد. دو سال بی‌خبری محض، دو سال نگرانی و گمانه‌زنی. این غیبت طولانی، فرضیه‌های مختلفی را مطرح کرده است:

مرگ طبیعی: با توجه به سن بالای “امید” و خطرات مسیر مهاجرت، احتمال مرگ طبیعی او وجود دارد. این تلخ‌ترین و محتمل‌ترین فرضیه است، اما تا زمانی که مدرکی قطعی وجود نداشته باشد، نمی‌توان آن را به طور کامل پذیرفت.

تغییر مسیر مهاجرت: برخی معتقدند که شاید “امید” به دلیل تغییرات اقلیمی یا عوامل دیگر، مسیر مهاجرت خود را تغییر داده باشد. اما با توجه به عادت دیرینه‌ی او به مسیر مشخص، این فرضیه چندان قوی به نظر نمی‌رسد.

مشکلات در زیستگاه‌های دیگر: احتمال وجود مشکلاتی در زیستگاه‌های تابستانی در سیبری یا در طول مسیر مهاجرت نیز مطرح است. اما بدون ردیابی دقیق، نمی‌توان در این مورد اظهار نظر قطعی کرد.

بی‌توجهی و کم‌کاری؛ اتهامی جدی

در این میان، انتقادات جدی به عملکرد سازمان‌های مسئول و کم‌کاری در زمینه‌ی حفاظت از درنای سیبری مطرح می‌شود:

عدم نصب ردیاب ماهواره‌ای بر روی “امید”، یکی از بزرگترین اشتباهات در زمینه‌ی حفاظت از این گونه بود. این امر، امکان پیگیری مسیر مهاجرت و شناسایی عوامل تهدیدکننده‌ی او را از بین برد. تلاش برای انتقال “رویا” به ایران، اقدامی مثبت بود، اما به نظر می‌رسد که این برنامه بدون بررسی‌های دقیق و جامع انجام شده است. عدم موفقیت این طرح، نشان از نبود برنامه‌ریزی بلندمدت و استراتژیک در زمینه‌ی حفاظت از درنای سیبری دارد. کمبود بودجه و امکانات، یکی دیگر از مشکلات جدی در زمینه‌ی حفاظت از حیات وحش در ایران است. این کمبودها، مانع از اجرای برنامه‌های مؤثر و پایدار برای حفاظت از گونه‌های در معرض خطر می‌شوند.

فاجعه‌ای زیست‌محیطی؛ پیامدهای ناپدید شدن “امید”

ناپدید شدن “امید”، نه تنها به معنای از دست رفتن یک پرنده، بلکه به معنای انقراض کامل گله‌ی غربی درنای سیبری است. این یک فاجعه‌ی زیست‌محیطی است که پیامدهای جبران‌ناپذیری خواهد داشت: درنای سیبری، بخشی از میراث طبیعی ایران و جهان است. انقراض آن، ضایعه‌ای بزرگ برای تنوع زیستی خواهد بود. و درناها، نقش مهمی در اکوسیستم تالاب‌ها ایفا می‌کنند. از بین رفتن آن‌ها، می‌تواند تعادل اکولوژیکی این زیستگاه‌ها را بر هم بزند. حضور “امید” در فریدونکنار، به رونق گردشگری و افزایش آگاهی عمومی در مورد اهمیت حفاظت از محیط زیست کمک می‌کرد. غیبت او، این مزایا را از بین خواهد برد.

مطالبه‌ای برای نجات؛ چه باید کرد؟

اکنون، بیش از هر زمان دیگری، نیازمند اقداماتی جدی و فوری برای حفاظت از آنچه از درنای سیبری باقیمانده است، هستیم. این اقدامات شامل مواردی  است. ایجاد برنامه‌های پرورش در اسارت، می‌تواند به حفظ ذخایر ژنتیکی درنای سیبری و احیای احتمالی جمعیت آن کمک کندو حفاظت از زیستگاه‌های مهم در مسیر مهاجرت درنای سیبری، از جمله تالاب فریدونکنار، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و مهمتر این که  همکاری با سازمان‌ها و کشورهای دیگر در زمینه‌ی حفاظت از درناها، می‌تواند به تبادل اطلاعات و تجربیات و اجرای برنامه‌های مؤثرتر کمک کند. اختصاص بودجه و امکانات کافی به سازمان‌های محیط زیستی، برای اجرای برنامه‌های حفاظتی ضروری است. سازمان‌های مسئول باید در مورد اقدامات انجام شده و نتایج آن، به طور شفاف به مردم پاسخگو باشند. سکوت فریدونکنار، نباید پایانی بر داستان درنای سیبری باشد. ما باید با تمام توان تلاش کنیم تا این میراث گرانبها را برای نسل‌های آینده حفظ کنیم. مطالبه‌ی ما، نه فقط یافتن “امید”، بلکه نجات آینده‌ی درنای سیبری است. این مطالبه‌ای ملی و بین‌المللی است که نباید نادیده گرفته شود.