مرگ تلخ یک خرس ماده حدود هفت ساله و توله ۵ تا ۶ ماههاش در منطقه نشل آمل، تنها یک رویداد تأسفبار نیست؛ نمادی است از شکست مجموعهای از سیاستها، ضعف نظارت و فرهنگ نادرست تعامل با حیاتوحش. با وجود انتقال فوری به پناهگاه سمسکنده و مداخله دامپزشکی، شدت جراحات ناشی از گلوله جان این دو حیوان ارزشمند را گرفت.
طبق آمار رسمی، ۲۴ درصد از وسعت مازندران در چارچوب مناطق چهارگانهی حفاظتشده قرار دارد؛ بیش از نیممیلیون هکتار. اما همین گسترهٔ چشمگیر بدون بودجهٔ کافی، نیروهای آموزشدیده و ابزارهای نوین پایش، عملاً به «محدوده روی کاغذ» تبدیل شده است.
یگانهای حفاظت محیطزیست از کمبود نیرو، تجهیزات و سامانههای پایش هوشمند رنج میبرند.
مجازاتهای فعلی برای شکار غیرقانونی بازدارندگی واقعی ندارند؛ جریمههای نقدی پایین و روند طولانی رسیدگی قضایی، شکارچیان متخلف را دلیرتر میکند.
مسؤولیت این رخداد فقط بر دوش متخلفان مسلح نیست. ضعف آموزش و اطلاعرسانی دربارهٔ ارزش بومسازگاری خرس قهوهای و ضرورت همزیستی، باعث شده بخشی از جوامع محلی همچنان این گونه را تهدیدی برای دام یا محصولات خود بدانند. درخواست اداره حفاظت محیط زیست برای گزارش سریع موارد مشابه، اگر با اعتمادسازی و مشوقهای ملموس همراه نباشد، به اقدام عملی تبدیل نمیشود.
خرس قهوهای نماد سلامت جنگلهای هیرکانی است؛ نابودی آن زنجیرهٔ غذایی را برهم میزند و پیامدهای اکولوژیک گسترده دارد. حذف حتی چند فرد میتواند جمعیت محلی را به مرز نابودی بکشاند، زیرا این گونه زادآوری کند و قلمرو وسیعی دارد.
افزایش جرایم شکار غیرمجاز و تخصیص بودجه پایدار برای گشتهای حفاظتی.نصب دوربینهای تلهای، پهپادهای نظارتی و سامانهٔ هشدار سریع.آموزش، پرداخت خسارت منصفانه در صورت آسیب احتمالی به دام یا محصول، و ایجاد مشاغل جایگزین دوستدار طبیعت.همافزایی میان منابع طبیعی، نیروی انتظامی، شوراهای محلی و سازمانهای مردمنهاد.
مرگ دو خرس قهوهای در آمل نه یک حادثهٔ استثنایی، بلکه هشداری روشن است: تا زمانی که حفاظت از حیاتوحش در حد شعار باقی بماند و سازوکارهای قانونی، مالی و فرهنگی تقویت نشود، باید منتظر تکرار چنین فجایعی باشیم. اگر امروز صدای گلوله سکوت جنگلهای هیرکانی را شکست، فردا شاید جای خالی خرس قهوهای، نشانهٔ زوال اکوسیستمی باشد که برای بقا به آن وابستهایم.
- نویسنده : سمانه اسلامی