پایان افسانهی بارانهای همیشگی شمال
اما حالا دادههای رسمی شرکت آب منطقهای مازندران و شواهد میدانی نشان میدهد که «استان سبز» دیگر آنقدرها هم سیراب نیست. کاهش ۲۰ درصدی بارشها، افت ۱۸ درصدی آورد رودخانهها و هشدارهای مکرر از سوی مدیران حوزه آب، بیانگر واقعیتی تلخ است: مازندران، مانند دیگر نقاط کشور، وارد دورهای جدید از خشکسالی شده و دیگر تاب کشاورزی پرآب محور مانند «کشت دوم برنج» را ندارد.
فصل بارانی که نجات نداد
پاییز و زمستان ۱۴۰۳ با بارندگیهای امیدوارکنندهای آغاز شد. سدهای بزرگ مازندران مانند سد البرز و شهید رجایی لبریز شدند و سطح ذخایر آببندانها نیز رشد چشمگیری داشت. بسیاری از کشاورزان به امید این ذخایر، بذرهای خود را با آرامش بیشتری در زمینها پاشیدند. اما ورق زود برگشت. از ابتدای فروردین ۱۴۰۴ تا پایان تیرماه، میزان بارندگی به ۱۳۲.۲ میلیمتر رسید که ۲۰ درصد کمتر از متوسط بلندمدت است. در حالی که نیاز سالانه منطقه برای تأمین آب کشاورزی بسیار بالاتر است، این کاهش بارندگی، نگرانیها را به شدت افزایش داده است.
در شرایط عادی، کشت دوم برنج برای کشاورزان مازندرانی منبعی مهم برای جبران هزینههای معیشتی و افزایش درآمد است. اما در شرایط خشکسالی، این مزیت اقتصادی به یک تهدید جدی برای منابع آب تبدیل میشود. کشت دوم عمدتاً به صورت نشایی و در بازه مرداد تا مهر انجام میشود؛ زمانی که آب سطحی در دسترس نیست و کشاورزان مجبورند برای تأمین آب، به سفرههای زیرزمینی و چاهها متوسل شوند.
این اتفاق نهتنها موجب افت شدید سطح آبهای زیرزمینی میشود، بلکه به گفته کارشناسان، تداوم آن میتواند منابع آب شیرین استان را در میانمدت با بحران جدی مواجه کند. مدیرعامل شرکت آب منطقهای مازندران به صراحت اعلام کرده که «هیچ نقطهای از استان برای کشت دوم مجاز نیست» و دریچههای سدها برای این کشت باز نخواهد شد.
در حالیکه سازمان آب منطقهای ممنوعیت سراسری برای کشت دوم وضع کرده، در برخی مناطق، زمزمههایی از نافرمانیهای محلی یا مجوزهای غیررسمی شنیده میشود. برخی کشاورزان با استناد به تجربیات گذشته، بر لزوم کشت دوم تأکید دارند و بعضی نیز معتقدند که ممنوعیت باید منطقهبندی شود، نه سراسری. این شکاف میان سیاستگذاران و مجریان میدانی، میتواند تبعات سنگینی بهویژه در دوره بحران به همراه داشته باشد.
کارشناسان اجتماعی بر این باورند که نبود اطلاعرسانی دقیق، گفتوگوی سازنده با جامعه محلی و سیاستهای جایگزین برای جبران زیان اقتصادی کشاورزان، این ممنوعیت را ناکارآمد خواهد کرد.
ممنوعیت کشت دوم اگر بدون برنامه جایگزین اجرایی شود، تنها به بیاعتمادی، نافرمانی مدنی و حتی مهاجرت معکوس منجر خواهد شد. در سالهای اخیر، کشت محصولات کمآببر مانند حبوبات، سویا یا کشت دیم مورد توجه قرار گرفته اما همچنان به دلیل کمبود آموزش، نبود بازار تضمینی خرید و نبود حمایت بیمهای، مورد اقبال کشاورزان قرار نگرفته است.
بهطور مثال، کشاورز میانسالی در بهنمیر بابل در گفتوگو با «ملکان» میگوید: ما هر سال از کشت دوم درآمدی داریم که خرج زندگی میشود. حالا که ممنوع کردند، باید یکی بگه ما چیکار کنیم؟ آیا دولت خسارت میده یا فقط میگه نکار؟»
موضوع ممنوعیت کشت دوم تنها یک دعوای منطقهای یا اقتصادی نیست. آنچه در سطح ملی باید دیده شود، تهدید مستقیم خشکسالی بر امنیت غذایی کشور است. برنج به عنوان کالای استراتژیک در سفره ایرانی، سهم عمدهای از تولید داخلیاش وابسته به استانهای شمالی کشور است. اگر آب نباشد، برنج نیست؛ و اگر برنج نباشد، وابستگی به واردات افزایش مییابد.
دادههای رسمی نشان میدهد که مازندران به تنهایی بیش از ۴۰ درصد برنج سفید کشور را تأمین میکند. بنابراین کاهش سطح زیرکشت، خصوصاً در کشت دوم، مستقیماً بر بازار برنج و قیمت آن تأثیر میگذارد.
مدیریت مصرف؛ از مردم تا مسئولان
داوودیان، مدیرعامل آب منطقهای مازندران در تازهترین نشست بحران استان تأکید کرده که همه بخشها، از کشاورزی تا صنعت و حتی خانوارها، باید در مدیریت مصرف آب مشارکت کنند. او گفت:
«شرایط به گونهای است که دیگر نمیتوان به شیوههای گذشته ادامه داد. اگر بخواهیم آب برای نسل آینده بماند، باید همین امروز تصمیمات سخت بگیریم.»
مدیر دفتر مطالعات پایه منابع آب نیز هشدار داده که اگر روند مصرف کنونی ادامه یابد، ذخایر مازندران حتی تابستان آینده را هم پاسخگو نخواهد بود.
مازندران که همواره به عنوان یکی از پرآبترین و حاصلخیزترین استانهای کشور شناخته میشد، حالا با پدیدهای به نام «تنش آبی» مواجه است. خشکسالی دیگر تنها دغدغه خوزستان و سیستان و بلوچستان نیست، بلکه در دل جنگلها و شالیزارهای شمال نیز جا خوش کرده است.
مدیرکل هواشناسی مازندران نیز با اشاره به دادههای اقلیمی هشدار داده که «الگوی بارش در استان دچار تغییر شده» و پیشبینی میشود تابستانی گرمتر و خشکتر از میانگین بلندمدت پیش رو باشد.
مازندران امروز در تلاقی دو بحران جدی قرار گرفته: خشکسالی خزندهای که به تدریج جان منابع آبی را میگیرد، و کشاورزی پرمصرفی که به گذشتههای پربارش تکیه دارد. حل این بحران تنها با برخورد قهری و ممنوعیت ساده ممکن نیست. باید یک بسته جامع، متوازن و گفتوگومحور تهیه شود؛ بستهای که هم منابع آبی را حفظ کند و هم کشاورز را نجات دهد.
ممنوعیت کشت دوم شاید ضروری باشد، اما به شرطی که راهکاری برای معیشت کشاورز، آموزش برای کشتی جایگزین و نظارت دقیق نیز همزمان با آن ارائه شود. در غیر این صورت، این ممنوعیت به جای پیشگیری از بحران، آغاز بحرانی دیگر خواهد بود.
- نویسنده : سمانه اسلامی