از وعدههای ایجاد قطب تولید ماشینآلات و صنایع غذایی گرفته تا طرحهای نیمهتمام شهرکهای صنعتی. اما مرور آمار و بررسی میدانی نشان میدهد که مسیر صنعتی شدن این استان نهتنها کند، بلکه پر از ایستگاههای توقف و عقبنشینی بوده است.
مازندران با ۲۲ شهرستان، ۳۹ شهرک و ناحیه صنعتی و ۲ هزار و ۳۰۰ واحد تولیدی، روی کاغذ ظرفیتهای چشمگیری دارد؛ اما سهم واقعی آن در اقتصاد صنعتی کشور تنها چهار درصد از واحدهای صنعتی و ۳.۸ درصد اشتغال صنعتی است. این یعنی جایگاه یازدهم در میان استانها؛ رتبهای که فاصله زیادی با اصفهان، فارس یا حتی استان همسایه گیلان دارد.
سایه سنگین نگاه کشاورزیمحور
ریشه این عقبماندگی به دههها پیش بازمیگردد؛ زمانی که نگاه سیاستگذاران ملی و استانی، مازندران را بهعنوان یک قطب کشاورزی تعریف کرد. استدلال آنها ساده بود: زمین حاصلخیز، منابع آب فراوان و محصولات استراتژیکی چون برنج، مرکبات و چای. در نتیجه، توسعه صنعتی نهتنها اولویت نبود، بلکه در بسیاری موارد بهبهانه حفظ محیط زیست و جلوگیری از تخریب منابع طبیعی، از استقرار واحدهای صنعتی بزرگ جلوگیری شد.
اما این نگاه، هزینههای سنگینی داشت؛ چرا که نهتنها فرصت ایجاد صنایع مادر و کارخانجات بزرگ از دست رفت، بلکه حلقه مفقوده صنایع تبدیلی و تکمیلی نیز باعث شد کشاورزی مازندران در خامفروشی و وابستگی به بازارهای غیرپایدار گرفتار بماند.
تصویر آمار: صنعت کوچکمقیاس و پراکنده
بر اساس دادههای رسمی، از مجموع ۲ هزار و ۳۰۰ واحد صنعتی استان: ۴۶۱ واحد در بخش ماشینآلات و فلزات اساسی،۱۳۹ واحد در بخش برق و الکترونیک، ۱۱۵ واحد در بخش نساجی،۴۰۸ واحد در بخش محصولات شیمیایی،۲۱۶ واحد در بخش سلولزی،۵۳۰ واحد در بخش کانی غیرفلزی، و ۳۶۷ واحد در بخش صنایع غذایی فعالاند.
اگرچه این تنوع نشاندهنده حضور بخشهای مختلف صنعتی است، اما مقیاس فعالیتها کوچک است. آمار تأمین اجتماعی این واقعیت را آشکار میکند: از ۹۹ هزار واحد کارفرمایی فعال در مازندران، عمده آنها کارگاههای کوچک و تکنفره هستند. تنها ۱,۰۷۶ واحد بیش از ۵۹ کارگر دارند و بسیاری از همین واحدهای بزرگ نیز بدهکار عمده حق بیمهاند.
بیشترین سهم صنایع فعال مازندران در شهرستان آمل متمرکز است؛ حدود ۴۰۰ واحد صنعتی که تنوع تولید از فلزات و ماشینآلات گرفته تا صنایع غذایی را پوشش میدهد. بعد از آمل، شهرستانهای ساری، بابل و سوادکوه با مجموع ۲۶ درصد از صنایع استان قرار دارند. اما این تمرکز جغرافیایی بهجای ایجاد خوشههای صنعتی پایدار، بیشتر به شکل جزیرههای پراکنده عمل میکند که اتصال زنجیره ارزش را دشوار میسازد.
چالشهای چهارگانه توسعه صنعتی مازندران
۱. زیرساخت ناکافی
بسیاری از شهرکها و نواحی صنعتی استان هنوز به شبکه حملونقل ریلی و جادهای مناسب متصل نیستند. هزینه حمل مواد اولیه و صادرات محصولات، بهویژه برای صنایع صادراتمحور، بالاست. در کنار آن، قطعی برق و گاز در فصول اوج مصرف، خسارتهای زیادی به تولیدکنندگان وارد میکند.
۲. سرمایهگذاری کم و پراکنده
سرمایهگذاران صنعتی بهدلیل نبود مشوقهای پایدار، نوسانات اقتصادی و مشکلات تأمین مواد اولیه، کمتر به سمت ایجاد واحدهای بزرگ و رقابتپذیر میآیند. حتی سرمایهگذاران بومی نیز ترجیح میدهند در بخش مسکن یا خدمات فعالیت کنند که بازگشت سرمایه سریعتری دارد.
۳. نبود صنایع مادر
در مازندران، صنایع بزرگ پیشران که بتوانند به ایجاد زنجیرههای تأمین و خوشههای صنعتی منجر شوند، کم است. این خلأ باعث شده صنایع کوچک بهطور مستقل و با هزینههای بالاتر فعالیت کنند.
۴. محدودیتهای زیستمحیطی و زمین
هرچند حفظ محیط زیست یک ضرورت است، اما نبود برنامهریزی دقیق برای استقرار صنایع پاک و کماثر، عملاً به بهانهای برای توقف بسیاری از پروژهها تبدیل شده است. این در حالی است که در استانهای دیگر، با ایجاد شهرکهای صنعتی سبز، هم ملاحظات زیستمحیطی رعایت میشود و هم توسعه صنعتی پیش میرود.
نگاه تأمین اجتماعی: کارگاههای کوچک، کارگران کم
حسن فلاح، مدیرکل تأمین اجتماعی مازندران، با اشاره به وجود ۹۹ هزار واحد کارفرمایی فعال میگوید: «این آمار از نظر تعداد جایگاه خوبی به ما میدهد، اما از نظر کیفیت و مقیاس، وضعیت متفاوت است. اکثر این واحدها تکنفره یا کوچکاند و تنها هزار و ۷۶ واحد بالای ۵۹ کارگر دارند.»
او تأکید میکند که ۶۲ هزار کارگاه کارفرمایی استان مشمول کمکهای دولتیاند و این به معنای آسیبپذیری بالای آنهاست. فلاح همچنین میگوید: «بزرگترین بدهکاران تأمین اجتماعی، همان واحدهای صنعتی بزرگ استان هستند»؛ موضوعی که بار مالی بر سازمان و کارگران تحمیل میکند.
با وجود همه چالشها، مازندران همچنان ظرفیتهای بینظیری برای توسعه صنعتی دارد:دسترسی به بازارهای داخلی و خارجی از طریق کریدور شمال-جنوب و بنادر امیرآباد و نوشهر ، نیروی کار بومی ماهر و تحصیلکرده ريال، امکان توسعه صنایع تبدیلی کشاورزی برای کاهش خامفروشی ، پتانسیل بالای گردشگری صنعتی و صنایع فرهنگی
چه باید کرد؟
ایجاد صنایع مادر و خوشههای صنعتی ، با تمرکز بر مزیتهای نسبی استان، مانند صنایع غذایی، سلولزی، داروسازی و تجهیزات کشاورزی، میتوان خوشههای صنعتی ایجاد کرد که زنجیره ارزش را کامل کنند.
سرمایهگذاری در زیرساختهای حملونقل و انرژی توسعه خطوط ریلی، بهویژه اتصال شهرکهای صنعتی به راهآهن سراسری، و تأمین پایدار برق و گاز، پیششرط رشد صنعتی استان است.
اصلاح سیاستهای زیستمحیطی |، با طراحی شهرکهای صنعتی سبز و استفاده از فناوریهای کممصرف و پاک، میتوان بین توسعه صنعتی و حفاظت از محیط زیست تعادل برقرار کرد.
حمایت هدفمند از صنایع کوچک ، تسهیلات ارزانقیمت، آموزشهای تخصصی و اتصال به بازارهای ملی و بینالمللی، میتواند این صنایع را از وضعیت شکننده خارج کند.
توسعه صنعتی مازندران دیگر نمیتواند در حد وعده و شعار باقی بماند. استان نیازمند تصمیمهای جسورانه، سرمایهگذاری هدفمند و تغییر نگاه از «کشاورزی صرف» به «ترکیب کشاورزی و صنعت» است. اگر این تغییر رویکرد عملی شود، نهتنها میتوان عقبماندگی چنددههای را جبران کرد، بلکه مازندران میتواند به الگویی برای توسعه پایدار شمال کشور تبدیل شود.
- نویسنده : سمانه اسلامی