پناهگاه حیاتوحش سمسکنده. جایی که طبیعت، نفس تازه میکشد و مرالها آرامآرام در حال بازگشت به زیستبومی هستند که روزگاری پادشاه بیرقیب آن بودند.
طلوعی دوباره پس از نیمقرن خاموشی
مرال، نماد شکوه زیستبوم جنگلهای هیرکانی، روزگاری از آذربایجان تا فارس را خانه خود میدانست؛ اما شکار بیرویه، تخریب زیستگاهها و بیتوجهی به اصول توسعه پایدار، کاری کرد که امروز فقط در معدود مناطق دور از دسترس البرز مرکزی و شرقی، نشانی از آنها باقی بماند. آخرین رؤیت مستند مرال در جنگلهای ارسباران به بیش از ۵۰ سال پیش بازمیگردد.
اما حالا، خبری امیدبخش از دل پناهگاه سمسکنده به گوش میرسد: تولد نخستین گوساله مرال در سال ۱۴۰۴. این رویداد، جمعیت مرالهای این پناهگاه را به ۱۵ رأس رسانده؛ روندی که از سال ۱۳۸۶ آغاز شده و بهتدریج ثمر میدهد
پناهگاه حیاتوحش سمسکنده در آذرماه ۱۳۸۶ با انتقال پنج رأس مرال از پارک ملی گلستان (دو نر و سه ماده) بهعنوان نخستین سایت تکثیر مرال در اسارت در کشور راهاندازی شد. هدف از این اقدام، بازسازی گلههای وحشی این گونه ارزشمند بود؛ گونهای که بخش بزرگی از نقش خود را در تعادل اکولوژیک جنگلهای شمال از دست داده بود.
به گفته کوروش ربیعی، مسئول حیاتوحش محیط زیست مازندران، در این پناهگاه سالانه بهطور متوسط ۴ تا ۵ رأس مرال متولد میشوند. از این تعداد، برخی در همان زیستگاه باقی میمانند و برخی دیگر برای تقویت جمعیت در زیستگاههای دیگر رهاسازی یا منتقل میشوند.
زایمان مرالها در طبیعت در فصل بهار و اوایل تابستان، بهویژه در خرداد و تیر، آغاز میشود. نوزادان بهطور غریزی در میان بوتهها و علفزارها پنهان میشوند تا از خطرات احتمالی در امان بمانند. مسئولان محیط زیست بارها هشدار دادهاند که طبیعتگردان، دامداران و علاقهمندان محیط زیست، در صورت مشاهده این نوزادان، از هرگونه تماس و جابجایی خودداری کنند؛ زیرا بوی انسان میتواند سبب طرد نوزاد از سوی مادر شود و خطر مرگ آنها را افزایش دهد.
مرال؛ گونهای در مرز تهدید
با اینکه مرال در سطح جهانی جزو گونههای در خطر انقراض به شمار نمیرود، اما در ایران با توجه به شرایط جمعیتی محدود و زیستگاههای در حال تخریب، وضعیت نگرانکنندهای دارد. نبود پوشش جنگلی متراکم، عبور جادهها از دل جنگلها، تعارض با فعالیتهای انسانی، و شکار غیرمجاز از مهمترین تهدیدات این گونه هستند.
تنها زیستگاههای محصور و کنترلشدهای مانند پناهگاه سمسکنده توانستهاند تا حدودی جمعیت این گونه را حفظ و حتی بازسازی کنند. در منطقه ماسال گیلان نیز تلاشهایی در حال انجام است، اما هنوز تا رسیدن به تعادل جمعیتی، راه درازی باقیست.
احیای جمعیت مرالها، تنها در گرو افزایش زادآوری در اسارت نیست؛ بلکه هدف نهایی، رهاسازی این گونه در زیستگاههای طبیعی و بازسازی جمعیتهای وحشی در جنگلهای شمال است. ربیعی میگوید: «در سالهای اخیر تعدادی از مرالهای جوان برای پشتوانهسازی جمعیتی و تقویت تنوع ژنتیکی به سایر مراکز منتقل شدهاند. همچنین برخی در جنگلهای حفاظتشده رهاسازی شدهاند تا به زندگی در طبیعت عادت کنند.»
با این حال، روند رهاسازی نیازمند مطالعه دقیق اکولوژیکی، ارزیابی ظرفیت زیستگاه، کنترل بیماریها، و آموزش جوامع محلی است تا تداخلی میان مرال و فعالیتهای انسانی ایجاد نشود.
پناهگاه حیاتوحش سمسکنده تنها مأمن مرالها نیست؛ بلکه آزمایشگاهی زنده برای توسعه حفاظتمحور است. بازسازی جمعیت یک گونه، بخشی از مسئولیت ملی در قبال تنوع زیستی است. در جهانی که هر روز گونهای از حیاتوحش خاموش میشود، هر تولد در طبیعت یک پیروزی است.
مرالها در سمسکنده فقط زنده نمیمانند؛ آنها امید میسازند. امید به اینکه شاید جنگلهای شمال، بار دیگر صدای سم و غرور گوزنهای سرخ را در دل درختان بشنوند.
- نویسنده : سمانه اسلامی