ما خبرنگاریم، نه غیب‌گو!
ما خبرنگاریم، نه غیب‌گو!
۱۷ مرداد رسید؛ روز خبرنگار! همون روزی که بهمون تبریک می‌گن، ولی فیش حقوقی‌مون همچنان "در حال بررسی" باقی می‌مونه.

خبرنگار بودن یعنی:صبح با خبر گرونی بیدار شی، ظهر توی نشست مسئولان از “ثبات بازار” بشنوی، عصر خبر تکذیب استعفای کسی رو کار کنی که شب استعفاش تایید می‌شه.
و تازه همه ازت انتظار دارن وسط این‌ها، با تیتر جذاب، عکس خلاقانه، و تحلیلی دندان‌گیر، ذهن مخاطب رو روشن کنی!
ما خبرنگاریم؛یعنی با کفش گِلی و موبایل نصف‌جان، می‌دویم دنبال سوژه‌ای که خودش از ما فرار می‌کنه.
یعنی وسط جاده خاکی دنبال فلان پروژه نیمه‌تمام هستیم و هنوز هم باید حواسمون به غلط‌ املاییِ مصاحبه تلفنی باشه!
ما خبرنگاریم؛ نه جادوگر، نه روان‌شناس، نه حسابدار. ولی باید برای خواننده جذاب باشیم، برای مدیرکل خوش‌تیتر، برای حسابدار کم‌هزینه، و برای سردبیر همیشه “به موقع!”
یعنی یه شغل داریم با «ریسک شغلی»، «استرس بالا»، «سقف حقوق پایین» و «آینده نامعلوم»، ولی عاشقشیم چون هر خبر، هر تیتر، هر مصاحبه، یه تکه از واقعیتیه که اگه ما ننویسیم، یا کسی نمی‌نویسه، یا برعکسش رو می‌نویسه!
امروز روز ماست، ما خبرنگارهایی که از همه چیز خبر داریم، جز از ساعت ناهار خودمون. ما که می‌نویسیم، می‌نویسیم، و باز هم می‌نویسیم؛ نه فقط خبر، بلکه دل‌خوشی، دادخواهی، و گاهی زخم…
پس روزمون مبارک؛ البته اگر قطع نت، تماس تلفنی سردبیر، و پیگیری فلان مقام مسئول اجازه بده!
سمانه اسلامی‌ورکی
سردبیر روزنامه نهضت شمال
۱۷ مرداد ۱۴۰۴