صبح تابستانی در یکی از پارکهای پررفتوآمد ساری، صدای خندههای کودکان با فریادهای ناگهانی و پر از ترس در هم میآمیزد. آریا، کودک ۶ سالهای که آمده بود تا در فضای سبز بازی کند، ناگهان در چند ثانیه مورد حمله سگی بدون قلاده قرار میگیرد. سگ، به گفته شاهدان، خانگی بوده، اما بیقلاده و رها در پارک حرکت میکرده و صاحبش نیز پس از حمله به کودک، محل حادثه را ترک کرده است.
این تنها یک حادثه نیست؛ بلکه نشانهای هشداردهنده از فاجعهای در کمین شهروندان است؛ فاجعهای که بهرغم هشدارها، قوانین و مصوبات رسمی، همچنان در سایه بیعملی برخی دستگاهها و بیتوجهی بعضی از صاحبان حیوانات خانگی تکرار میشود.
روایت مادر آریا؛ «بازی بیپایان، خون بهجای خنده
مادر آریا که هنوز صدایش از نگرانی میلرزد، در گفتوگو با خبرنگار ما، جزئیات حادثه را چنین شرح میدهد:
پسرم مشغول بازی با چند کودک دیگر بود. ناگهان متوجه شدم که فریاد میزند و گریه میکند. وقتی دویدم سمتش، دیدم یک سگ به مچ دستش حمله کرده و دندانهایش را در پوست کودک من فرو برده. صاحب سگ هم، بدون هیچ توضیحی، سگ را صدا زد و خیلی سریع از پارک خارج شد و رفت.»
او میگوید بلافاصله پسرش را به مرکز درمانی منتقل کرده و حال عمومیاش پایدار است اما نگرانی از بیماریهایی مانند هاری، او را رها نمیکند.
قانون چه میگوید؟ دادستانی چه کرد؟
اردیبهشت امسال، دادستان عمومی و انقلاب مرکز مازندران، صراحتاً اعلام کرده بود که سگگردانی در معابر عمومی، پارکها و وسایل نقلیه در استان ممنوع است. علیاکبر عالیشاه هشدار داده بود که این پدیده نهتنها بهداشت عمومی، بلکه امنیت روانی شهروندان را مختل میکند و برخورد با آن، یک مطالبه مردمی است.
وی تاکید کرده بود که شهرداریها باید با نصب بنر، مردم را از این ممنوعیت آگاه کنند و نیروی انتظامی نیز مأمور برخورد قانونی با متخلفان خواهد بود.
با این حال، هنوز هم شاهد سگگردانیهای آزادانه و گاه تهدیدآمیز در سطح شهرهای استان، ازجمله ساری، هستیم. پرسش جدی اینجاست که این هشدارها چرا اجرایی نشدهاند؟ آیا صرف صدور دستورالعمل، بدون نظارت و ضمانت اجرایی، میتواند جان کودکان را حفظ کند؟
واقعیت تلخ ماجرا این است که قوانین موجود برای نگهداری حیوانات خانگی، بهویژه سگها، از ضمانت اجرایی کافی برخوردار نیستند یا اگر هستند، به درستی اعمال نمیشوند.
بر اساس قوانین بهداشتی و شهری، نگهداری از سگ در محیطهای عمومی باید با رعایت نکاتی ازجمله استفاده از قلاده، پوزهبند و همراهی کامل صاحب انجام شود. اما آیا همه شهروندان به این نکات پایبندند؟ و اگر نه، چه نهادی مسئول پیگیری است؟
ما در عصری زندگی میکنیم که عدهای حیوانات خانگی را عضوی از خانواده میدانند و این نگاه محترم است، اما همین افراد باید بپذیرند که «حقوق حیوانات» در تعارض با «امنیت انسانی» نباید معنا یابد. آزادی حیوان نباید به بهای زخم و ترس در کودکی کوچک تمام شود.
مطابق آمارهای منتشرشده، در سال گذشته بیش از ۵۰ هزار مورد سگگزیدگی در کشور ثبت شده است. در مازندران نیز، موارد متعددی از حمله سگها به شهروندان گزارش شده که برخی منجر به فوت شدهاند. مهمترین آن، مرگ دلخراش دختربچهای در نکا بود که رسانهای شد.
نکته تأسفبار اینجاست که در بسیاری از این موارد، صاحبان سگها یا شناسایی نشدهاند یا هیچ مجازات بازدارندهای برایشان اعمال نشده است.
نقش دستگاهها؛ مسئولیتگریزی یا ناتوانی؟
شهرداریها، دادستانی، نیروی انتظامی، سازمان دامپزشکی و حتی صداوسیما، همگی در پدیدهای مثل «سگگردانی غیرقانونی» نقش دارند. اگر دستگاهها با هماهنگی جدیتری وارد میدان شوند، میتوان امیدوار بود که تکرار چنین حوادثی به حداقل برسد.
اما مشکل زمانی پیچیدهتر میشود که نهادهایی مانند شهرداری از نصب بنر و اطلاعرسانی اولیه هم خودداری میکنند یا آن را جدی نمیگیرند. یا وقتی دیده میشود که در برخی مناطق، صاحبان سگ نهتنها تنبیه نمیشوند، بلکه با رفتار تهاجمی نسبت به شهروندان معترض نیز مواجه میشوند.
- نویسنده : سمانه اسلامی