بنابراین سهگانهی تسلط « مهندسی ضعف حریف، هدفگذاری رسانهای در دل بحران و طراحی سناریوهای پیشگیرانه » نقشهی عملیاتی نهادهاییست که میخواهند از موضع انفعال خارج شوند و بازی را پیش از وقوع بحران، بازنویسی کنند.
در میدان پیچیدهی رسانه و امنیت، پیروزی دیگر به معنای غلبهی فیزیکی نیست؛ بلکه حاصل مهندسی دقیق ادراک، کنترل روایت و طراحی سناریوهایی است که ذهن مخاطب را پیش از میدان عمل تسخیر میکنند، که در این مسیر، سه اصل بنیادین بهعنوان ستونهای راهبردی عمل میکنند: مهندسی ضعف حریف، هدفگذاری رسانهای در دل بحران و طراحی پیشگیرانهی سناریوهای بحرانی.
نخست، باید فهمید که در هر مواجههی راهبردی، ایجاد اختلال در آرامش ذهنی حریف، خود یک پیروزی است، زیرا حریفی که نتواند با ذهنی آسوده و آرمانگرایانه وارد میدان شود، پیشاپیش درگیر تردید و فرسایش روانی شده است و اینجاست که اصل «مهندسی ناتوانی» معنا پیدا میکند و با تصویرسازی از ضعفهای ساختاری حریف بهویژه در حوزهی سامانهها و ابزارهای کلیدی میتوان نهتنها روحیهی او را تضعیف کرد، بلکه افکار عمومی را نیز به سمت تفسیر بحرانمحور از توانمندیهای او سوق داد.
در ادامه، نقش رسانه در شرایط بحرانی از اطلاعرسانی صرف فراتر میرود و رسانهای که در دل بحران، صرفاً به بازتاب رویدادها بسنده کند، میدان را به بازیگران هیجانی واگذار کرده است؛ اصل دوم، یعنی «هدفگذاری رسانهای»، بر این نکته تأکید دارد که بحران، فرصتی است برای افزایش اعتبار، اعتماد و نفوذ رسانه و در چنین شرایطی، رسانه باید مخاطب را نه بهعنوان مصرفکنندهی خبر، بلکه بهعنوان بازیگر روانی بحران مدیریت کند، بنابراین افزایش مخاطب در بحران، نه یک اتفاق، بلکه یک راهبرد است؛ راهبردی که با تعریف دقیق اهداف رسانهای، میتواند به تقویت جایگاه رسانه در ساختار قدرت منجر شود.
اما هیچکدام از این دو اصل، بدون طراحی پیشگیرانهی بحران معنا پیدا نمیکنند؛ اصل سوم، بر ضرورت برنامهریزی برای مواجهه با بحرانهای بالقوه تأکید دارد و همانطور که در مواجهه با زلزله، مقاومسازی ساختمانها و آموزش عمومی میتواند از شدت آسیب بکاهد در بحرانهای اجتماعی و امنیتی نیز باید سناریوهای مقابله طراحی شوند و نهادها باید آماده باشند، افکار عمومی باید تربیت شود و رسانهها باید نقش خود را در آمادهسازی روانی جامعه ایفا کنند؛ زیرا بحران محصول غفلت نیست، محصول بیبرنامگی است و هر بحرانی که به نقطهی انفجار میرسد، پیشتر نشانههایی داشته که نادیده گرفته شدهاند.
در نهایت، این سهگانهی راهبردی « مهندسی ضعف، هدفگذاری رسانهای و طراحی بحران » باید بهصورت یکپارچه بهکار گرفته شوند و تنها در این صورت است که نهادهای مسئول میتوانند از موضع انفعال خارج شده و به طراحان فعال میدان رسانه و امنیت تبدیل شوند؛ بنابراین این یادداشت، نه صرفاً یک تحلیل بلکه نقشهای است برای کنشگری هوشمندانه در زمانهای که روایت، قدرت است.
- نویسنده : سمانه اسلامی