سمانه اسلامی ورکی
مهدی یونسی رستمی، استاندار مازندران، در جمع مسئولان استان اعلام کرد که در راستای گفتمان دولت چهاردهم و بهرهگیری از ظرفیتهای مغفولمانده، بیش از ۴۰ نفر از بانوان در ردههای مختلف مدیریتی استان بهکار گرفته شدهاند. این خبر اگرچه در ظاهر مثبت و امیدوارکننده است، اما همانطور که تاریخ مدیریت در ایران نشان داده، هر خبر انتصابی نیاز به نگاهی فراتر از آمار دارد.
در دهههای اخیر، موضوع مشارکت زنان در عرصههای مدیریتی، همواره یکی از چالشهای توسعهیافتگی در ایران بوده است. مازندران با برخورداری از نیروهای متخصص زن، سالهاست در حوزه آموزش، بهداشت، و خدمات اجتماعی چهرههای برجستهای را معرفی کرده، اما در ساختار اداری و تصمیمسازی، حضور زنان همواره کمرنگ و محدود بوده است.
حالا با انتصاب این ۴۰ نفر، آیا میتوان امیدوار بود که این روند تغییر کرده و زنان از حاشیه به متن مدیریت استان آمدهاند؟
این اقدام در ظاهر میتواند نشانهای از حرکت به سوی عدالت جنسیتی باشد، اما برای قضاوتی دقیقتر، باید به چند نکته مهم پرداخت. نخست اینکه، انتصاب به خودی خود کافی نیست. شایستهسالاری، پایداری در مدیریت و ایجاد ساختار حمایتی از زنان مدیر، سه ضلع مثلثی هستند که بدون آنها، این انتصابات به سرعت به آمارهای بایگانیشده در آرشیو دولتها تبدیل خواهد شد.
اینکه این ۴۰ زن در چه ردههایی از مدیریت قرار گرفتهاند، چه اختیاراتی دارند و چقدر در فرآیند تصمیمسازی حضور مؤثر دارند، سوالاتی است که هنوز بیپاسخ مانده است.
از سوی دیگر، استاندار مازندران اشارهای به افزایش ۴۰ درصدی بودجه استان و همچنین آغاز پروژههای عمرانی از جمله توسعه باند فرودگاه ساری داشته است. این پروژهها بدون شک نیازمند مدیریت منسجم، مشارکت جمعی و استفاده از ظرفیتهای بومی استان هستند. در چنین فضایی، اگر زنان صرفاً برای پر کردن جای خالی در آمارها وارد چرخه مدیریت شده باشند، نتیجهای جز ناکارآمدی در پی نخواهد داشت. اما اگر انتخاب این زنان بر اساس تجربه، تخصص و انگیزه بوده باشد، میتوان به شکلگیری یک نگاه تازه در مدیریت استان امیدوار بود.
نقش زنان در توسعه، فقط به حضور آنها در پستهای دولتی محدود نمیشود. بلکه نگاه فرهنگی به حضور زن در اجتماع و قدرت، در استانهایی مانند مازندران که ترکیبی از سنت و مدرنیته را در خود دارد، بسیار حیاتی است. هنوز هم بسیاری از ساختارهای تصمیمگیری، با ذهنیت مردمحور اداره میشوند و زنانی که وارد این فضا میشوند، علاوه بر چالشهای کاری، با مقاومتهای فرهنگی نیز روبهرو هستند. ایجاد دورههای توانمندسازی، مشاورههای حرفهای و تعریف مسیرهای ارتقا برای زنان میتواند از تبدیل این انتصابات به تجربهای مقطعی جلوگیری کند.
به همان میزان که این اقدام دولت قابل تقدیر است، باید از رسانهها، فعالان مدنی و نهادهای نظارتی خواست که عملکرد این مدیران زن را رصد کنند و مانع از تکرار اشتباهاتی شوند که پیشتر در حوزه انتصابات رخ داده است. زنان مدیر نباید ابزاری برای اجرای سیاستهای مقطعی باشند، بلکه باید شریک توسعه و تغییر ساختارهای ناکارآمد اداری شوند.
در نهایت، انتصاب ۴۰ زن در مدیریت استان، صرفاً یک خبر نیست؛ بلکه یک آزمون است. آزمونی برای خود این مدیران، برای استاندار مازندران، و برای جامعهای که سالهاست در انتظار توازن جنسیتی در قدرت به سر میبرد. اگر این مسیر با جدیت، شفافیت و تداوم ادامه یابد، میتوان امیدوار بود که مازندران نه فقط در حوزه بودجه، بلکه در فرهنگ مدیریتی نیز گام بزرگی برداشته است.
- نویسنده : اسلامی