به گزارش خبرنگار ملکان – مریم مشایخ
در دل تاریخ و فرهنگ مازندران، ورزشی پهلوانی و اصیل نهفته است که ریشه در آئینها و جشنهای باستانی این دیار دارد؛ کشتی لوچو. ورزشی که زمانی در هر جشن و آیینی در مازندران برگزار میشد و پهلوانان آن، اسطورههایی برای مردم بودند. اما با گذر زمان و تغییرات سبک زندگی، لوچو به تدریج در سایه قرار گرفت. چرا لوچو فراموش شد و چگونه میتوانیم آن را احیا کنیم؟
کشتی «لوچو» به عنوان یکی از ورزشهای اصیل مازندران با قدمت چند صد ساله، این روزها با گذشت زمان و تغییر سبک زندگی در ورطه فراموشی قرار دارد و لوچوکاران پیشکسوت به عنوان پهلوانان فراموش شده این دیار، خواهان زدودن زنگار از چهره این مسابقه سنتی هستند.
شاید کمتر کسی در ایران باشد که مازندران و کشتی گیران این دیار را که هرساله در رویدادهای مهم جهانی افتخار آفرینی میکنند، نشناسد؛ پهلوانانی که کشتی را از نیاکان خود نسل به نسل به ارث برده اند و در آوردگاههای مهم بین المللی افتخارآفرینی میکنند.
باوجود رونق کشتی سالنی در مازندران، اما کشتی لوچو که کشتیهای فرنگی و آزاد برگرفته از آن هستند، آنطور که کارشناسان میگویند تحت تاثیر تغییر سبک زندگی رنگ باخته و پهلوانان لوچوکار این دیار که روزگاری آوازه آنها به واسطه میدانداری و پهلوانی در تمام استان میپیچید، این روزها فراموش شده است.
کشتی لوچو تنها یک ورزش نیست، بلکه نمادی از هویت، فرهنگ و تاریخ مازندران است. این ورزش در گذشته به عنوان یک آیین برگزار میشد و پیوند عمیقی با زندگی روزمره مردم داشت. لوچو پرورشدهنده پهلوانانی بود که نامشان در تاریخ مازندران ماندگار شد. مردانی قوی و با اخلاق که الگوی جوانان بودند. اما با گذر زمان، نام این پهلوانان نیز به فراموشی سپرده شد. امروزه لوچو با چالشهای جدی روبرو است. تغییر سبک زندگی، روی آوردن جوانان به ورزشهای مدرن، کمبود امکانات و زیرساختها و نبود حمایت کافی از جمله مهمترین این چالشها هستند احیای کشتی لوچو تنها به معنای حفظ یک ورزش باستانی نیست، بلکه به معنای احیای هویت و فرهنگ مازندران است. لوچو میتواند به عنوان یک جاذبه گردشگری نیز مورد توجه قرار گیرد و به اقتصاد منطقه کمک کند.
مثلا بر اساس آمارانجمن کشتی لوچوی مازندران تا ۳۰ سال پیش افزون بر چهار هزار لوچوکار در استان فعالیت داشتند، ولی اکنون تعدادشان به ۳۰۰ نفر هم نمیرسد.
قدرتنمایی مازندران در کشتی و وجود قهرمانان جهان و المپیک از این استان موجب شده تا برخی از کارشناسان از لوچو بهعنوان همان کشتی سالنی یاد کنند، اما واقعیتی که وجود دارد این است که لوچو متفاوت از کشتی آزاد و فرنگی است. به عبارتی لوچو یکی از محرکهایی به شمار میرود که موجب شده تا کشتی آزاد و فرنگی و توان بدنی ورزشکاران این رشته ها در استان مازندران بیش از دیگر استانها باشد. کشتی لوچو با حریف طلبی شروع می شود و با مرام پهلوانی به پایان میرسد. این کشتی در سالهای نه چندان دور در جشن پایان شالیکاری و جشن ها عروسی برگزار میشد. کشتی لوچو به خاطر مرام پهلوانی نهفته در آداب و رسوم آن و قدمتش، از قداست ویژهای در میان مردم مازندران برخوردار است و قهرمانان و پیشکسوتان این رشته ورزشی همواره احترام خاصی در بین آحاد جامعه دارند. در کشتی لوچو احترام به ریشسفیدان حرف نخست را میزند. به طور معمول این ریش سفیدان هستند که مقدمات این مسابقه را در مناطق مختلف فراهم میکنند.
همچنین داور مسابقه یکی از پیشکسوتان این رشته است. هزینه برگزاری مراسم و نیز جوایز کشتیگیران، توسط اهالی یک یا چند روستا تامین و پرداخت میشود.
تصاحب خلعت یا جایزه
واژه لوچو ترکیبی از «لو» به معنای کنار یا لبه و «چو» به معنای چوب است. وجه تسمیه اش این است که چوبی به ارتفاع سه متر در میدان مسابقه کاشته و خلعت قهرمانی بر آن آویخته می شود. کشتیگیری که بتواند در پایان عنوان قهرمانی این مسابقه را کسب کند، چوب را به همراه خلعت تصاحب خواهد کرد و به همراه هوادارانش با نوای ساز و دهل به روستا بر میگردد. در مسابقات بزرگ و رسمی که جوایز و هدایا گوسفند و گاو است، این احشام به جای خلعت به چوب داخل زمین مسابقه بسته و توسط برنده مسابقه تصاحب میشود.
کشتی لوچو با مراسم اولیه و مبارزهطلبی و حریف خواهی یکی از پهلوانان آغاز میشود. همچنین در این کشتی هر یک از طرفین میکوشند تا یک یا چند نقطه از بدن حریف را به خاک برسانند. کشتیگیری که درخطر میافتد، میتواند با زدن کف دو دست به هم از ادامه مسابقه انصراف دهد، اما حق خارج شدن از زمین را ندارد.
دست کاپ، غاز بال، برات، پسکاپ، تاش کاپ از جمله فنون رایج در کشتی لوچو است. همچنین اساس کشتی لوچو بر جنبههای پهلوانی، احترام به حریف، پرهیز از تکبر و خودخواهی، رعایت ارزشهای اسلامی و اخلاقی استوار است و هر گونه ضربه زدن به کتف، گرفتن گوش یا انگشت دست، سرچنگ و ضربه زدن با کف به بدن یا سر حریف، گرفتن گوشت بدن و یا آسیب رساندن عمدی، خطا محسوب میشود.
این ورزش پهلوانی در بسیاری از مناطق مختلف مازندران از جمله در جویبار، بابلسر، بابل، فریدونکنار، آمل، نور و تنکابن برگزار میشود. پهلوانان بنامی مانند برادران واگذاری، عیسی رمضانی، مصطفی رمضانی، رضا شاهمنصوری، حسین نوروزیان و تقی یوسفی از مشهورترین لوچوکارهای مازندران بودند. همچنین نامدارانی مانند عبدالله موحد، مرحوم رمضان خدر و امامعلی حبیبی که مقام قهرمانی کشتی آزاد جهان و المپیک را در کارنامه ورزشی خود دارند، در آغاز فعالیت حرفه ای کشتی خود، لوچوکار بودند.
داستانی از دل میدان لوچو
پهلوان سیاهچشم
در دل جنگلهای سرسبز مازندران، روستایی کوچک به نام ” لدار بندپی شرقی بابل” آرمیده بود. روستایی که مردمانش به پهلوانی و کشتی لوچو شهره بودند. از میان همه پهلوانان این روستا، جوانی سیاهچشم و قویهیکل به نام “سیاوش” بیش از همه میدرخشید. سیاوش از کودکی با کشتی لوچو آشنا شد و با گذشت زمان، به یکی از ماهرترین لوچوکاران منطقه تبدیل شد. هر ساله، در روزهای پایانی تابستان، مسابقات بزرگ کشتی لوچو در میدان اصلی روستا برگزار میشد. همه اهالی روستا برای تماشای این مسابقات دور هم جمع میشدند و به تشویق پهلوانان میپرداختند. سیاوش نیز همیشه یکی از پرافتخارترین شرکتکنندگان این مسابقات بود. یک سال، جوانی غریبه از روستای همسایه به نام “رستم” برای شرکت در مسابقات به روستا آمد. رستم بسیار قوی و چالاک بود و همه او را رقیب جدی سیاوش میدانستند. روز مسابقه، همه نگاهها به سیاوش و رستم دوخته شده بود. مبارزه آنها بسیار نفسگیر و دیدنی بود. هر دو پهلوان با تمام قدرت به مصاف هم رفتند اما در نهایت این سیاوش بود که با یک فن زیبا، رستم را به خاک انداخت و برنده میدان شد. پیروزی سیاوش باعث خوشحالی همه اهالی روستا شد. آنها سیاوش را به آغوش کشیدند و او را قهرمان خود میدانستند. اما رستم با وجود شکست، روحیهای ورزشکاری داشت و به سیاوش تبریک گفت. از آن روز به بعد، سیاوش و رستم به دوستان صمیمی تبدیل شدند و سالها در کنار هم به تمرین و مسابقه پرداختند. داستان سیاوش و رستم نشان میدهد که کشتی لوچو فراتر از یک ورزش، نمادی از جوانمردی، پهلوانی و دوستی است. این ورزش به ما میآموزد که در رقابت نیز میتوان به یکدیگر احترام گذاشت و دوستان خوبی بود. همچنین، این داستان به ما یادآور میشود که هرگز نباید از تلاش دست کشید و برای رسیدن به اهداف خود باید سخت کوشید.